آنتون و النا Khabarov: "سفر - دلیل خوبی برای از دست دادن"

Anonim

Anton Khabarov عاشق همکلاسی خود را به النا هنوز در مدرسه Schepkinsky سقوط کرد و به محل خود رسید، همانطور که او خود را پذیرفت، با تمام حقایق و نادرست. با هم آنها آتش، لوله های آب و مس را گذراندند. آنها همواره یک رابطه سریع داشتند. اما پس از بیست سال زندگی و تولد دو فرزند، آنها هنوز هم می خواهند به تنهایی با یکدیگر با یکدیگر صرف کنند.

- آنتون، لنا، آنچه در سالها در روابط شما تغییر کرده است تغییر کرده است؟

آنتون: من معتقدم که اکنون آنها خیلی بهتر از یک بار بودند، زیرا ما مزایای یکدیگر را تحسین می کنیم، اما عادت به معایب را تحسین می کنیم، و این نیز مهم است. پیش از این، لنا توسط چیزی متهم شد، و در حال حاضر او درک می کند که نیازی به اشاره به همان چیزی برای مدت زمان صلاحیت وجود ندارد. نقص ها نمی توانند اصلاح شوند و دیگر ما را آزار نمی دهند. ما یکدیگر را می شنویم به عنوان مثال، لنا به آرامی به این واقعیت اشاره می کند که من خیلی خسته هستم، می توانم بخواهم یکی را بسازم. بنابراین، من یک هفته به ارمنستان رفتم. و این اتفاق می افتد که یکی باشد. این بدان معنا نیست که ما احساسات را خنک می کنیم. ما یکدیگر را دوست داریم و یک جاذبه قوی را تجربه می کنیم. ما فقط درجه آزادی زیادی را در مقابل یکدیگر داریم.

النا: من حتی نمی توانم بدانم که چه شهر آنتون چیست، زیرا او یک برنامه فیلم دیوانه، با حرکت و پرواز دارد. در حال حاضر شما بیشتر در مورد یک دوست بیشتر فکر می کنید، و شما او را آزار نمی دهید. من می توانم بپرسم چگونه شما، یک پاسخ دریافت کنید: "همه چیز خوب است، من می خوابم". و هنگامی که ما فقط روابط را آغاز کردیم، آنها ساخته شدند، و اتصال ثابت بود.

آنتون: من به یاد دارم که چگونه در روستا در تابستان زندگی می کردم، و لنا - در Kaliningrad، و ما واقعا از همدیگر را از دست دادیم. هیچ تلفن وجود نداشت و نامه های دیگر را نوشتیم. من منتظر پستچی بودم! اگر نامه برگ برای دو بود، و نه چهار، پس من بسیار ناامید شدم. بلافاصله پاسخ داد، و ما در مورد یک نامه در هفته موفق شدیم، آنها برای مدت طولانی راه می رفتند. این نامه ها هنوز ذخیره شده اند.

النا: هنگامی که شما سالها با هم بوده اید، گاهی اوقات سفر می کنید - یک دلیل خوب برای از دست دادن یکدیگر.

- آیا می توانید نور را در کنار آن قرار دهید؟

آنتون: مطمئن. من می توانم زیبایی زنان دیگر را مانند لنا - مردان جشن بگیرم. ما حتی می توانیم آن را بحث کنیم. من آشنا هستم که کاملا همسرش را کنترل می کند، اما در واقع این همه توهم است. برای تغییر، به اندازه کافی و ده دقیقه.

آنتون و النا Khabarov:

"بسیار منشور، من می توانم یک شکست را سوار شوم. و لنا باید تنها باشد. این به این معنا نیست که ما احساسات را خنک کردیم. ما یکدیگر را دوست داریم و یک جاذبه قوی را تجربه می کنیم"

عکس: Polina Bunny

- لنا، آیا شما از آنتون حسادت نمی کنید؟

النا: حسادت ممکن است، این یک پدیده کاملا طبیعی است. مهم است که این به شیدایی تبدیل نشود و زندگی یا کسی را خراب نکرد.

- درگیری هایی که معمولا اولین قدم را برای مصالحه می گیرند؟

آنتون: یکی از این لحظه ها از لحاظ روحی پایدار تر است، که زخم کمتر و مجرم است. اما به طور کلی، من نزاع را برای مدت زمان بسیار طولانی ترک خواهم کرد. اگر چه بستگی به موضوع دارد. ما در حال انجام تعمیر در حال حاضر، ما هر دقیقه قسم می خوریم و بلافاصله بخندیم. امروز من نمی توانستم پایتخت را باز کنم، خوب، من نمی توانم کمک کنم، پیشنهاد لنا: "بیایید با تیپ تماس بگیریم"، و او پاسخ داد: "آیا شما دیوانه شد؟! سه پیچ و مهره برای unsscrew وجود دارد. " یا او یک لامپ را می خواهد، و من یکی دیگر هستم. اما من درک می کنم که آشپزخانه قلمرو آن است، اما در دفتر من می توانم راه من را دوست دارم، و من نور را دوست دارم.

- و قبل از افکار و فریاد در مورد طلاق و یا سفر به مدت کوتاهی هرگز رسیده است؟

آنتون: ما می توانیم یکدیگر را در یک نزاع قوی ترسانیم که کسی ترک خواهد کرد، اما حتی در روز نمی رود. همه اینها در قلب ها گفته شده است.

- شروع به زندگی در زیر سقف، آیا شما متوجه شدید که بیشتر افراد مختلف یا مشابه هستند؟

النا: به نظر می رسد که ما در مورد تمیز "شیمی" موافقت کردیم، همه نقاط دیگر تماس بعدا یافت شد. (لبخند می زند.)

آنتون و النا Khabarov:

"هنگامی که مردم با هم زندگی می کنند و کسی بد است، بد و دوم است. زنان آماده هستند تا به روانشناس بروند و مشکلات را حل کنند، اما هیچ مردی"

عکس: Polina Bunny

- و چی؟

النا: خانواده، کودکان، خلاقیت. ما می توانیم با برخی از افراد ارتباط برقرار کنیم، نه به بحث در مورد آن، اما ما تقریبا همیشه یک نظر مشابه در مورد او را توسعه می دهیم. در امور حرفه ای، منافع، سلیقه ها ممکن است تفاوت ها وجود داشته باشد، اما ما نگرش مشابهی نسبت به زندگی داریم. اما نه بلافاصله آن بود، ما به این رسیدیم.

آنتون: ما دوست داریم بازیگران مختلف، فیلم های مختلف، اجرای، کتاب ها. اگر چه، البته، همزمان وجود دارد، احتمالا پنجاه و پنجاه سال وجود دارد. اما به طور کلی، داشتن یک سرگرمی مشترک و سلیقه ها لزوما نیست. حالا من به غواصی رسیده ام، لنا آخرین شیرجه را با شریک دیگری انجام داد. نکته اصلی این است که موقعیت های اخلاقی، نشانه های زندگی، مفاهیم بد و خوب ما فقط هماهنگ نیستیم، و گاهی اوقات به نظر می رسد که ما یکسان هستیم.

- آیا عادت های خانگی بسیار متفاوت بود؟

النا: آره! شما می توانید از هر چیزی رویا، اما در زندگی واقعی - به عادت های شخص مورد علاقه خود را شوکه کنید. (می خندد.) ورود به رابطه در سن بسیار جوان، به ندرت که می تواند خود را داشته باشد، ما همچنان با تاسیسات والدین زندگی می کنیم، حتی اگر ما خانه را ترک کنیم، مثل من. در حالی که شما به چیزی خود می روید، زمان عبور خواهد کرد.

- و آنتون شما را شگفت زده کرد؟

النا: آنتون یک خانواده بسیار دوستانه دارد، خانه همیشه پر از مهمانان، مکالمات، آهنگ های زیر گیتار است ... و هنگامی که ما فانتزی، برنامه های ساخته شده برای آینده، من، تقریبا صحبت کردیم، هشدار داد که ما یک حیاط پاساژ داریم . اما در نهایت معلوم شد مخالف. من فقط مهمانان را دوست دارم، و آنتون در این رابطه کاملا بسته است. برای او برای جمع آوری شرکت یک شاهکار خاص است. اما من درک می کنم که وقتی از صبح تا عصر کار می کنید، حزب پر سر و صدا در خانه گزینه شما نیست.

- بنابراین در حال حاضر هیچ شگفتی برای یکدیگر وجود ندارد؟

آنتون: هیچ شگفتی جهانی وجود ندارد، اما واکنش به چیزی گاهی اوقات غیر معمول است. ما هنوز هم برای یکدیگر جالب هستیم. وقتی که من لنا را می بینم، یوگا را می سازد، هر بار شخصیت او را تحسین می کند، اشکال او. او همیشه به نظر جنسی جذاب است. به نظر می رسد که شما باید اجرا کنید، فقط به دروغ در فرش نیست. و من می خواهم آن را حتی بیشتر دوست دارم. هنگامی که من برای مدت زمان طولانی در خانه نیستم، همیشه به آرایشگاه می روم تا بتوانم در همان زمان ممکن در مقابل آن ظاهر شود. به این ترتیب، اکنون ما همدیگر را نشان خواهیم داد. (خنده حضار)

- شما بدون فرزند به اندازه کافی زندگی کرده اید. من آنتون حتی جوک ها را می دانم، چه اتفاقی می افتد، زمانی که آنها رشد می کنند و شما را ترک می کنند ...

آنتون: من هنوز لنا کمی دارم بسیاری معتقدند، از جمله من، که او سه فرزند دارد: ولادیک، آلینا و آنتون (خنده)، زیرا من نیز نیاز به چشم و چشم دارد. من خوشحالم که اگر فرصتی برای رفتن به جایی داشته باشیم. اما هر دو فرزندان ما مطلوب هستند. من می خواستم یک کودک، پسرم اول، من قبلا می دانستم که چگونه او را صدا بزنم. من یک مرد بسیار محافظه کارانه هستم، لنا کاملا متفاوت است. به عنوان مثال، من پنج سال به همان هتل می روم، و او می گوید که قبلا غیر ممکن است. و من شروع به استراحت، به زودی به عنوان بلیط و رزرو در این هتل.

آنتون و النا Khabarov:

"من دوست دارم طراحان محلی را در همه جا باز کنم که همه چیز" زندگی می کنند ". و من می توانم سه سال در کفش ها راه بروم، اگر دیگران را پیدا نکردید"

عکس: Polina Bunny

- شما همیشه بدون بچه ها آرام می شوید. و آنها هرگز خواسته اند به جایی بروند، مجازات نبود؟

النا: سه سال پیش، همه ما در گرجستان بودیم و پس از آن با آنتون استراحت کردیم. پس از آن زمان خیلی خوب بود. در حال حاضر Alina آماده است به جایی بروید، و ولد، او چهارده ساله است، دیگر. این است که او آن را به مالدیو می برد، آنها می گویند، آنها می گویند، من از شما رنج می برند، والدین. (می خندد.) اما هیچ کس خوش شانس نیست. ما باید برای مدتی تنها با هم باشیم. من یک دوست دارم، آنها نیز با شوهرش رابطه بسیار خوبی دارند، اما به طور کلی معتقد است که کودکان مادرش را به دنیا آورده اند، به طوری که آنها همیشه با هم به همه آنها می رسند. ما فقط باید درک کنیم که بهتر است.

آنتون: بچه ها به ترکیه با مادربزرگ و با لنا نیز می روند. در حال حاضر تمام ماه را در سواستوپول سپری کردم، تصویر "خون را روی عرشه" فیلم برداری کردم. لنا با دخترش به من آمد. و ولادیک نمی خواست، با مادربزرگش باقی ماند، او در آن زمان دختر داشت. (می خندد.) من آن را مجبور نکردم

- اگر شما در مورد یک دختر می دانید، پس رابطه اعتماد با او دارید؟

آنتون: من از لنا آموختم. ولد با او بیشتر به اشتراک می گذارد، زیرا اغلب در خانه و نزدیکتر به کودکان است. اما پسر از شوراها نپرسید. او اکنون در آن زمان است که پدر برای او اقتدار نیست. و این طبیعی است. این بدان معنا نیست که او را در هر چیزی قرار ندهد، فقط دیدگاه خود را دارد، و من در مورد آن بسیار خوشحالم.

النا: ما بسیاری از کودکان صحبت می کنیم، من سعی می کنم از آنها بخواهم از همه چیز بپرسند. من معتقدم که در حال حاضر در مهد کودک باید با آنها در زبان عادی ارتباط برقرار شود. سپس آنها با شما به مکالمات فرانک می روند. هنگامی که آشنا اعلام کرد که ده سال به زودی با پسر عشق صحبت می کند، در مورد رابطه مردان و زنان، من پاسخ می دهم که در چهارده او چیزی را نمی گوید.

آنتون و النا Khabarov:

"چرا من می گویم که شما باید از سلامتی خود مراقبت کنید و بعدا تولد کنید؟ از آنجا که زمانی که شما با مشکلات داخلی خود متوجه می شوید، آنها را بر روی کودک آویزان نخواهید کرد. "

عکس: Polina Bunny

- و با یکدیگر شما می توانید همه چیز را مورد بحث قرار دهید؟

آنتون: چیزهایی وجود دارد که من لنا صحبت نمی کنم، ساحل او، چون می دانم، برای او ناخوشایند خواهد بود، مانند برخی از شایعات، شایعات درباره ما. و در مورد تجربیات جدی شما که به روانشناختی می رسند، به روانشناس می گویم، من آن را نمی گیرم. (می خندد.) و لنا آنجاست و گاهی اوقات به جفت می رود. و بنابراین ما در مورد همه چیز صحبت می کنیم، دوستان نزدیک تر از ما، ما نیستیم.

النا: هنگامی که مردم با هم زندگی می کنند و تنها کسی به تنهایی زندگی می کنند، پس بد و دوم. به عنوان یک قاعده، زنان آماده هستند تا به روانشناس بروند و مشکلات را حل کنند و مردان - نه، اما زمانی که من گفتم: "آنتون، لازم است، زیرا برای شما دشوار است، و من موافقت کرد." متخصص کمک می کند تا مشکلات راکد را حل کند، و فرد شروع به زندگی در غیر این صورت می کند و به برخی چیزها نگاه می کند.

- بیایید به کودکان بازگردیم در اصل، در روش های تربیتی، آیا می خواهید؟

النا: البته، ما به همان جهت نگاه می کنیم. چرا من می گویم که شما باید از سلامت خود مراقبت کنید و بعدا تولد کنید؟ از آنجا که وقتی با مشکلات داخلی خود متوجه می شوید، آنها را بر روی کودک آویزان نخواهید کرد. آنتون بسیار گرم است. این بدان معنا نیست که او بر روی کودکان اجرا می شود، اما کجاست؟ اگر چه او بر روی آن کار می کند. من نیز چشمک می زنم اما یک چیز زمانی که یک زن فریاد می زند، و دیگری - زمانی که تقریبا یک مرد دو متر با شانه های گسترده و باس است. فقط مادر من به طور مداوم ضروری است، "آن را حذف کنید، آن را انجام دهید، و ممکن است بر روی رنگ های بلند باشد، اما برای کودکان در حال حاضر چنین سر و صدای سفید است. (می خندد.) پسر یک نظر را می سازد: "مامان، خوب، چرا من به من فریاد می زنم؟ بیایید به آرامی صحبت کنیم. " و من فکر می کنم: "و واقعا، من فریاد می زنم؟" (خنده حضار)

آنتون: Vladika دارای سن انتقالی است، او مرزهای قابلیت های خود را بررسی می کند و اغلب برای آنها ایستاده است. چندین بار این اشتباهات را انجام می دهد، در وضعیتی مسدود شده است، که ما باید به او کمک کنیم. من سعی می کنم با او در گفتگو باشم، اما من هر دو ممنوعیت و محدودیت دارم. البته، گاهی اوقات من یک چوب خم می کنم، و لنا من را کاهش می دهد، می گوید این یک مجسمه است. گاهی اوقات حتی در طول تربیت من، و حتی قبل از آن، زمانی که او می بیند، من اکنون منفجر خواهم شد. (خنده حضار)

- چگونه کودکان مربوط به چیزها، به اعتبار، آیا شما balushet خود را؟

النا: این اتفاق می افتد، ولد موج را پوشش می دهد، او می گوید که او نیاز به چیزهای نام تجاری دارد، و در برخی موارد به آرامی لباس های برادرزاده را می پوشاند. من به او می گویم: "شما مقدار مشخصی دارید. اگر پول کافی وجود داشته باشد، می توانید یک مجموعه را بپردازید. " در حال حاضر من یک سایت برای کلاس های گفتار ساخته ام، و در حال حاضر یک دوست از او خواسته بود که به او کمک کند، پول کسب کند. و به هر حال، من مارک ها را دوست ندارم، من دوست دارم طراحان محلی را در همه جا زنده کنم تا زنده بمانم. و من می توانم در برخی از چکمه های سه ساله راه بروم اگر من دیگران را پیدا نکردم. و ولد من هر دو ماه خرید کفش، و آن را در کفش های جدید برای بازی فوتبال می رود. تلفن ها نیز یک موضوع مریض هستند. او اعلام می کند که در کلاس همه آیفون، او نیز داشت، اما او را هنگامی که او تحمل کرد، او را غرق کرد. پس از آن، من گفتم: "هیچ آیفون نیست. او پول را جمع کرده است، اما چرا او به چنین تلفن نیاز دارد؟ ما درآمد کسب می کنیم، اما نه بر روی چیزها. ما همیشه این را می خواهیم، ​​پس - آن، و خیلی بی نهایت.

- لنا، آیا شما هرگز از این واقعیت رنج نمی برید که شوهر حرفه ای موفق تر است؟

النا: البته، من از من عذاب شدم چون سخت و با موفقیت همه نقش های اصلی را در مدرسه بازی کردم. من با امیدهای بزرگ پیمایی کردم. اما حرفه ای بستگی به شرایط بسیاری دارد، و زن همچنین تمایل به مشارکت در خانواده، کودکان دارد. من نگران بودم، اما من قبلا ذهنم را تغییر دادم، با شما صحبت کردم، یک مسیر خاص را گذراند. و اکنون همه بازیگران که به فرمان می روند، به شما توصیه می کنم که به جای آن به صحنه بازگردید، حتی اگر به نظر می رسد که کودک هنوز کوچک است. او همیشه کوچک خواهد بود، مثل یک شوهر همیشه می خواهد شما را در خانواده ببیند. اما اگر فردی را دوست دارد، او به این کار می کند و همه چیز را درک می کند. و اگر نه، شاید شما نباید با هم باشید.

- آیا شما آنتون را حسادت کردید؟

النا: من آن را به نحوی به طور متفاوتی به نام، اما اگر شما حفاری عمیق، کاملا ممکن است نام آن یک حسادت حرفه ای است. من از آنتون خواسته ام تا به نمونه ها کمک کنم، اما نمی توانست یک شرط برای کارش باشد. شوهر حرفه ای خود را به طور جداگانه از من جدا می کند. اگر شما موفق به انجام کاری با هم در تئاتر یا کارآفرینان، ما هرگز آن را رد نمی کنیم. ما بسیار راحت بازی با هم هستیم. من با او در "برادر" بازی کردم، اما مدتها پیش بود. و در دوران بارداری، من بدون نمونه به بسیاری از پروژه ها گرفته شد، اما من این دوره را تحمل نکردم، در بیمارستان ها قرار نگرفتم. سپس من به خانه بسیار متصل شدم و از لحاظ روانشناختی لحظه ای از دست رفته بودم. اما من نگاهی به چگونگی کار آنتون در حال حاضر، دیگر بازیگران، این کار جهنمی است. شاید من این حرفه را دوست ندارم تا در سایت بمیرم. من اکنون در حال پخش تئاتر هستم، کارآفرینان ظاهر شدند.

آنتون و النا Khabarov:

"ما درآمد، اما نه بر روی چیزها"

عکس: Polina Bunny

- آنتون، تصور کنید وضعیتی است که لنا حرفه ای به شدت به سر می برد و او را از دست داد ...

آنتون: تبدیل شدن به یک ستاره بیش از من، هیچ مشکلی در این زمینه وجود ندارد. (می خندد.) این یک coquetry نیست. و megazvera؟ اما چرا نه؟ من فقط خوشحال خواهم شد

- لنا، و در خانه شما کافی است؟

النا: من عاشق همه چیز هستم تا مکان های ما را بدانم تا هیچ جایی گرد و غبار نداشته باشم. اما من از چنین کمالگری (خنده) درمان کردم، و در برخی موارد ما یک دستیار خانوار داشتیم. اما زمانی که بچه ها به من می گویند: "در اینجا می توان در اتاق ما حذف،" من پاسخ می دهم که آنها خود را حذف خواهند کرد. کودکان باید حداقل برخی از وظایف را در خانه داشته باشند. و من از طریق انتقام بازسازی شده ام، پایه های چسبیده، گرسنه، رنگ، خودم را مته می کنم. من نقاشی ها و دارنده را برای دوچرخه پنهان می کنم.

- آیا این کار را انجام می دهید زیرا شما دوست دارید یا به این دلیل که آنتون آن را انجام نمی دهد؟

النا: آنتون زمان زیادی را صرف روستا در روستا کرده است، او می داند که چقدر، و در صورت لزوم، او همه چیز را انجام خواهد داد، اما او آن را دوست ندارد، بهتر است از یک متخصص دعوت کنید. و من دوست دارم یک سوراخ حفاری کنم، و سپس فکر می کنم که با آن چه کار میکنید. (خنده حضار)

ادامه مطلب