النا زاخارووا: "شما نمی خواهید برای شاهزاده صبر کنید"

Anonim

- النا، تا آنجا که من درک می کنم، در حال حاضر شما تئاتر مشغول تر از فیلم است. اما فصل تلویزیونی گذشته توسط کارآگاه چیلر تکمیل شد، که در آن نقش های متعددی بلافاصله و حتی در تبهکاران بازسازی شد. چگونه آن را با Charisma فوق العاده مثبت خود مدیریت کردید؟

- ما گاهی اوقات فراموش کنیم که هنرمند باید بتواند دوباره تکرار شود. بازیگران اغلب در نقش آن استفاده می کنند، و سپس آنها را روی اسکیت نشسته و رفتند. و به نظر من این است که هنرمند واقعی کسی است که مجددا مجددا تغییر می کند، چه کسی تصاویر متفاوت دارد، بر خلاف شخصیت. من علاقه مند به بازی کردن افراد شبیه به من نیستم، جالب تر از بازی کسانی که از طبیعت دور هستند. به من نشان دهید مانند من، هیچ چیز ارزشش را ندارد. اما به بازی مخالف - این مهارت است. من در حال حاضر در مورد خودم صحبت نمی کنم، اما به طور کلی. در اینجا "Serafima" من بازی کردم، اولا، یک شخصیت کاملا منفی، دوم، یک دختر روستایی. بسیاری از مردم گفتند که من مانند روستایی نبودم. اما آنها متفاوت هستند. روستایی - به این معنا نیست که با انحطاط به کشیش ها و می گوید "چی" نه، این شخصیت است. تمایل او در شهر، هر کس از زندگی می شود. من مسکووییت هستم، و من هرگز تمایل به رفتن به سر نداشتم، گرفتن و اجازه ندهید. اما من از چیزی پشیمان نیستم، من در زندگی ام زیادی داشتم و بیشتر خواهد شد.

- و شخصیت شما، به نظر شما چیست؟

- من فکر می کنم که من نیز یک رفیق دشوار، مانند همه مردم خلاق، به طور کلی، به طور کلی، افرادی که به چیزی دست یافته اند، مسیر زندگی خاصی را گذرانده اند. به نظر می رسد که در طول سالها من به مردم، Kinder قابل تحمل شده است. به عنوان مثال، پانزده سال پیش، زمانی که ما به تور رفتیم و ما به برخی از مکان های کابوس حل و فصل شد، من خشمگین شدم، هرگز چیزی را تجربه نکردم، اگرچه یک جوان بود. و اکنون، احتمالا من فکر می کنم: این فرد ممکن است به شدت با امور مالی داشته باشد. من او را توجیه می کنم اگر آرایش بد را انجام دادید، من خشمگین بودم. در حال حاضر من آن را به طور کلی درمان می کنم و من با یک شخص متفاوت ارتباط برقرار خواهم کرد. این احتمالا نوعی حکمت است. من فکر نمی کنم که من نوعی شخصیت پیچیده ای داشته باشم، اما والدین من گاهی اوقات با من دشوار است. آنها در تعطیلات با من خسته می شوند، زیرا به آنها می گویم: ما آنجا رفتیم، اینجا. من دوست ندارم در یک مکان بنشینم اگرچه من فکر نمی کنم که این نوعی ضرر کم باشد. من یک فرد نسبتا بیمار و صلح دوست داشتنی هستم، متاسفانه، متأسفانه. (خنده حضار)

النا زاخارووا:

النا در حال حاضر یک بازیگر با تجربه بود، زمانی که او در "کادت" سریال دریافت کرد. با این حال، تصویر زیبایی معلم یکی از علاقه مندی ها برای طرفدارانش بود

- یکی از آثار اخیر شما در نقاشی "آخرین آزمایش"، آزمون بود و برای شما، زیرا شما بازی کردید، در موقعیتی قرار دارید. سخت بود؟

"وقتی که من پیشنهاد دادم، بسیار خوشحال شدم." اما تیراندازی برای مدت طولانی به تعویق افتاد، و سپس متوجه شدم که من منتظر یک کودک هستم، مجبور شدم این نقش را بکنم تا زمانی که مدت زیادی در گروگان ها نبودم، زیرا مهلت ها قبلا فشرده شده بودند. به من گفته شد: "ما معده را پنهان می کنیم." و من متوجه شدم که دیگر پنهان نیست: شما باید نقش را بازنویسی کنید، یا متاسفانه کسی بازی خواهد کرد. من بسیار سپاسگزارم که از من رد نشدند، اعتقاد داشتند که همه چیز خوب خواهد بود. اما "آمبولانس" در وظیفه. احساس خوبی کردم، هرچند در ماه نهم بود. این احساس فوق العاده ای است که می توانید تا آخرین کار کار کنید.

- و چقدر سریع از ترک زایمان خارج شدید؟

- اولین بار که من از مسکو پرواز کردم، زمانی که دخترم سه ماهه بود. و اکنون هر بار که من تشخیص می دهم، برای من روانشناسی آسان نیست. و سپس من حتی ترسناک بودم، متوجه شدم که من فقط نمی خواستم هر جا ترک کنم، اگرچه من حرفهم را دوست دارم.

- به سرعت به شکل می آیند؟

"پس از یک ماه پس از تولد دختر من یک عملکرد را بازی کرد، اما من هیچ کاری نکردم، من در چنین وزن بودم، که در آن قبل از زایمان بود. و من می توانم مشاوره بدهم: پس از زایمان به شکل فرم، شما باید همه چیز را انجام دهید. به نظر می رسد که گاهی اوقات شما فقط هیچ وقت برای خوردن ندارید! و اگر کمک کنندگان در خانه کار و پرستار بچه ها وجود دارد، پس شما نشستن و خوردن. خوب، هر دو شیر مادر. کسی از این بهتر می شود و وزن را از دست دادم.

النا زاخارووا:

در سری "Seraphim"، ریشه Muscovite النا Zakharova دوباره به دختر روستا مجددا مجددا به دختر روستا تبدیل شد و آن را بسیار قابل اعتماد انجام داد

- من به شما نگاه می کنم و درک می کنم که در طول سال ها تغییر نکرده اید. راز هماهنگی چیست؟

"هنگامی که او در موسسه تئاتر تحصیل کرد، به نظر می رسید که من یک پراکنده بودم، هرچند، البته، البته، نبود. و اکنون من در حدود هجده سال وزن داشتم. سه کیلوگرم کمتر از وزن به زایمان. من در این وزن راحت هستم و فکر می کنم چگونه آن را ذخیره کنم. دوست دختر من، به عنوان مثال، ده کیلومتر تقریبا هر روز به شکل عالی عمل می کند. البته خنک است. اما من هیچ قدرت یا زمان را در جک های ندارم، زیرا سعی می کنم تمام وقت آزادم را با کودک صرف کنم. من فکر کردم که حداقل در تابستان من در تابستان اجرا می شود، اما اتفاق نمی افتد: فقط Croissants و Pies Pies. (خنده حضار) درست است، سپس به مقیاس رسیدم، متوجه شدم که هیچ چیز جنایتکارانه نبود. به نظر می رسد که یک فرد گاهی اوقات باید آرام شود، و اگر او چیزی را دوست ندارد، شما باید بر روی آن کار کنید. مردم خوشحال هستند که به هیچ وجه بهتر نمی شوند، اما اگر من چیزی را رد نمی کنم بهتر می شوم. بنابراین سعی می کنم در شب شیرین بخورم. اما اگر شما در رستوران شام بخورید و دسر خوب را ببینید، البته، البته، بخورید. غذا برای من باید خوشمزه باشد. اگر او به عقب نگاه کند، بهتر است گرسنه بماند.

- آیا دختر خود را به بارهای ورزشی تدریس می کنید؟

- در تابستان ما دریا را استراحت کردیم، و او قبلا می خواست شنا کرد - یک پلاست بود و سعی کرد دستانش را رد کند، البته او را گرفتم. ما فقط به دریا می رویم - او قبلا دایره را جذب می کند و با کلمات اجرا می شود: "دریا، دریا".

النا زاخارووا:

"من یک دوست آسان نیست، مثل همه مردم خلاق. اما به نظر من، با سالهای من به مردم، Kinder قابل تحمل شده است"

گنادی Avramenko

- همکاران شما اغلب شکایت دارند که آنها زمان بسیار کمتری را با کودکان صرف می کنند از من می خواهم ...

- من می دانستم کمتر به رفتن به تئاتر و فیلم ها، کمتر در رویدادها ظاهر می شود. دختر من هنوز کوچک است، طولانی مدت است، و برای من مهم است که با او همراه باشد. احزاب همه جانشان بودند و اگر من نمی روم، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. و من نمی خواهم از یک نوع توسعه کودک از دست بدهم، من چیزی نمی خواهم. احتمالا من یک مادر بزرگسال هستم اگر او در بیست سال تولد داشته باشد، نگرش متفاوت خواهد بود. البته، من به او نیاز دارم وقتی من نمی خواهم، او تمام وقت را که من هستم می پرسد. همچنین دارای شخصیت شخصیتی است. به عنوان مثال، ورزش، کفش را کاهش می دهد و می گوید، نشان دادن کفش های دیگر: "اینها، اینها". یا، به عنوان مثال، او شلوار خود را قرار داده، نقطه کمی وجود داشت، او قبلا نشان می دهد، آنها می گویند، خاموش! خوب، مادر من به من گفت که وقتی به مهد کودک رفتم، گفتم: "دیروز من در این مورد بودم، امروز من پوشیدم." او خیلی رنج می برد، منتظر بودم وقتی به مدرسه بروم و من قبلا شکل خواهم گرفت. در زمان شوروی هیچ چیز وجود نداشت، مادربزرگ دوخته شد، ما چیزی گرفتیم. اما وقتی به مدرسه رفتم، فرم لغو شد، بنابراین موج دوم عذاب آغاز شد: من آن را نمی خواهم، من نمی پوشم. و من احساس می کنم، من این همه را دارم

النا زاخارووا:

"گاهی اوقات به نظر می رسد که من نوعی غیر عادی هستم. من چیزی چسبیده ام، من ساختم، نه Kolya"

سرگئی ایوانوف

- آیا شما یک زمان مورد علاقه دارید؟ به عنوان مثال، به سالن زیبایی بروید، برخی از روش های مد روز را انجام دهید؟

- صادقانه، چیزی جز ماساژ صورت هر شش ماه، من هنوز انجام نشده است. حتی کرم ها از چین و چروک استفاده نمی کردند. من واقعا چند سال نیستم، فقط در حال حاضر مردم از حتی یک چین و چروک می ترسم و شروع به چالش کشیدن خود از بیست و پنج سالگی می کنند. من درک می کنم که آرایشگاه مقدار زیادی از پول است، هر کس می خواهد آنها را به دست آورد، بنابراین ایده آل تبلیغ می شود ... من به این زنان نگاه می کنم که خود را به هالورون یا گلم، اما بسیاری از قفسه سینه پلاستیکی ... لب ها، کوچکتر شده اند . من کسی را محکوم نمی کنم، اما به نظر می رسد که جهان دیوانه است. در اینجا من در اروپا هستم و به عنوان مثال، در همان فرانسه، به زنان بالغ نگاه می کنم. این مادربزرگ زیبا است. و از پشت احساس که دختر باریک است. چرخش - من فکر می کنم: وای! آنها خیلی سرد هستند، اما من می بینم که هیچ مداخله ای وجود ندارد. بله، چین و چروک در اطراف چشم وجود دارد، اما نوعی نور وجود دارد، نوعی شرافت. و با ما، با وجود این واقعیت که او در همه جا در Kolola است، من می بینم که چقدر یک زن سال است. و اگر من آن را ببینم، دیگران را می بینند. گاهی اوقات به نظر من به نظر می رسد که من نوعی غیر عادی هستم - من چیزی را نمی گیرم، من ساختم، نه به نوعی.

- با این حال، شما یک گناه دارید تا از اشتغال شکایت کنید. در تئاتر شما کارهای زیادی دارید ...

- بله، در حال حاضر شروع به تمرین در چندین پروژه، من امیدوارم که همه آنها برگزار شود. یکی بازی با ما - "ترک ها" گورکی، اولگ کولکوف آن را قرار می دهد. هنوز هم بازی سرگئی شاکوروف، Nastya Makeyev یک بازی خوب است، یک ترکیب بسیار خوب، تیم سنت پترزبورگ، من خوشحال هستم، زیرا کلاسیک کلاسیک است. قرار دادن جالب "نه بازی" در تئاتر جوزف Rehehelghaus، مدیر الکساندر Onishchenko، در مورد رابطه دشوار بین یک مرد و یک زن. ما همراه با مارات بشار را تمرین می کنیم.

این بازی در تئاتر به النا اجازه می دهد بسیاری از تصاویر را در صحنه تجسم، که همیشه در سینما و سریال ارائه نمی شود

این بازی در تئاتر به النا اجازه می دهد بسیاری از تصاویر را در صحنه تجسم، که همیشه در سینما و سریال ارائه نمی شود

عکس: Instagram.com

- در واقع، روابط با مردان همیشه آسان نیست. آیا شما چنین چیزی را به عنوان یک مرد رویایی دارید؟

- منتظر شاهزاده دیگر نمی خواهم. من، البته، رویای ازدواج کردم، زیرا این نیز بخش مهمی از زندگی یک زن است، یکی از آنها سخت است. اما آنچه باید در نزدیکی یک فرد باشد - احتمالا به خدا شناخته شده است. احتمالا او باید درک کند و من را دوست داشته باشد و فرزند من، مهربان، هوشمندانه، سخاوتمندانه باشد. فقط مردم باشم، زیرا افرادی هستند که برای یکدیگر مناسب هستند، اما در همه جا مناسب نیستند. البته، در بیست سال، هنگامی که شما مسن تر هستید، راحت تر می شود. در سن بیست سالگی، شما کمبودهای یک فرد را نمی بینید. هنگامی که شما در حال حاضر درک می کنید، تجربه می شود: این خیلی شبیه این خواهد بود. و از یک سوال بپرسید: پس چرا با هم بودن؟ فقط می گویند: "من ازدواج کردم!" دوست دخترم صحبت می شود: خوب، شما می توانید آن را آسان انجام دهید! بله، من می توانم، اما من نمی خواهم آباب را به عنوان.

ادامه مطلب