Anna Kotova Dreyabina: "وانیا تصمیم به ارائه یک خانواده به طوری که من می توانم خودم را به خلاقیت اختصاص دهم"

Anonim

آنا Kotovu-Derayabina بسیاری از تماشاگران متوجه شدند پس از انتشار سریال تلویزیونی "عشق در اطراف منطقه" و "نور از جهان بعدی" متوجه شدند. اما سرنوشت خلاقانه او به طور معمول برای بازیگران جوان آغاز شد - دیپلم در آغوش او وجود دارد، و آنچه که با آن انجام می شود، غیر قابل درک است. از آنجا که آن را به هیچ وجه نامیده نمی شود، یا شما امتناع می کنید. بسیاری از آنها در این مرحله شکست می خورند، به خودشان اعتقاد دارند. بسیار مهم است که یک مرد نزدیک که می تواند آرام و حمایت کند. و به این معنا، با شوهرش ایوان آنا بسیار خوش شانس بود. جزئیات - در مصاحبه با مجله "اتمسفر".

- آنا، آنچه در موفقیت درک شما است و شما خود را با یک فرد موفق فکر می کنید؟

- این یک معیار ذهنی است. برای کسی، موفقیت این است که کودکان را به دنیا بیاوریم و زندگی بی سر و صدا زندگی می کنند. و کسی خود را بازنده می کند، اگر در هالیوود نترسید و اسکار را دریافت نکرد، هرچند او ده جایزه دیگر را دریافت نکرده است. احتمالا من از لحاظ این واقعیت موفقیت آمیز هستم که در طول حرفه من، من خوش شانس بودم که با مدیران خوب کار کنم. اما متوجه شدم که راه من سخت بود، من برای تمام صد و پنجاه درصد پست می کنم. من خوشحالم که کسانی که با من کار می کنند قدردانی می کنند و سپس شما را به پروژه های جدید ما دعوت می کنند. آیا من موفق شدم، من را حل نمی کنم. از طرف بیشتر بدانید

- شما در ابتدا همه چیز را هموار نکردید، حتی در مورد تغییر حرفه فکر می کنید.

- در سال های اول کار، آن بود. اول ستاره در قسمت ها، و سپس من یکی از نقش های اصلی را در سریال تلویزیونی "عشق در منطقه" ارائه دادم. او معلوم شد که رتبه بندی، و من فکر کردم که اکنون متوجه شدم. اما هیچ اتفاقی نیفتاده بود، و من در مورد این بسیار نگران بودم. در چنین لحظاتی ما ایمان را از دست می دهیم. من به یاد دارم که مادرم نیز ناامید شده است. او یک حسابدار است، فردی که فکر می کند ساختار یافته است. او همه چیز منطقی است: من کاری انجام دادم - نتیجه را دریافت کردم. و در حرفه ما این قانون کار نمی کند. شما نمیتوانید نمونه ای را به عنوان مبنایی بردارید و آن را تکرار کنید، همه چیز به صورت جداگانه است. مادر و مادربزرگ به من توصیه کردند که نفوذ بیشتری داشته باشند. اما من فردی نیستم که بتواند به سر برود. من خودم را تردید کردم، فکر کردم، احتمالا، من مورد نیاز نیست، هیچ کس مورد نیاز نیست. و از آنجا که هیچ کاری وجود نداشت، من به دوره های روزنامه نگار تلویزیونی رفتم. اما پس از آن، پس از همه، حرفه به من بازگشت.

- چرا شما حتی تصمیم گرفتید تبدیل به یک بازیگر شوید؟

- من همیشه مردم را در تلویزیون دوست داشتم. به عنوان یک کودک، من تماشا کودکان را با علاقه زیادی تماشا کردم، می خواستم مثل این اسلحه های کوچک باشم. در واقع، من یک دختر خلاق بودم: رقص، شعر در Notedra نوشت، چند سال در گروه فولکلور آواز خواند. سپس احساس کردم که دوست دارم بر روی صحنه ایستاده باشم. اما هیچ کس فکر نکرد، درست به کلاس های مدرسه ارشد من، که من به تحصیل در بازیگر می روم.

Anna Kotova Dreyabina:

"ما تنها دوازده ساله بودیم. ایوان آپارتمان را حذف کردیم. و من، همانطور که باید باشد، از لانه پدر و مادر به خانه شوهرش آمده است"

عکس: Daria Buturlinova

- هیچ کس با هنر ارتباط نداشت؟

- نه، همه مهندسان صادق بودند، محبوب ترین تخصص در اتحاد جماهیر شوروی. اما پسر عموی من به لیوان های خود تصور می شد، در اجرای آماتور شرکت کرد و از حرفه ای بازی کرد. او صدای زیبا داشت، او کاملا خواند و پروس را خواند. این احتمالا تنها نمونه ای در خانواده من است تا کسی که درگیر خلاقیت باشد.

- شما از مدیرانی که خوش شانس بودند ذکر کرده اید. احتمالا یکی از آنها - بوریس خلیبیوف. دیگر اولین عکس نیست، جایی که او را دعوت می کند. آیا شما به راحتی با هم کار می کنید؟

- بله، بور بسیار حساس، آرام، شخص هوشمند است. و جو در سایت دوستانه ایجاد می کند. او به بازیگر بازیگری خود اعتماد می کند، که در نهایت شروع به اعتماد به خودتان می کنید. و بسیار ارزشمند است. او ACE بسیار عالی است، می داند چگونه به گوش دادن. او احساس قوی از حقیقت دارد، بنابراین هیچ کس تکرار نمی شود، همه چیز به طور طبیعی اتفاق می افتد.

- در درام جنایی "طوفان"، چگونه شما دریافت کردید؟ ریخته گری یا برای شما به طور خاص یک نقش را نوشتید؟

- من به من زنگ زد، خواستار نمونه بود. اما بورس بلافاصله گفت که تلاش برای نشان دادن تولید کنندگان این بازیگران که او را انتخاب کرد. (خنده حضار)

- چگونه می توان قهرمان خود را در چند کلمه توصیف کرد؟

- این یک زن روسی است، انعکاس خلق و خوی اکثر مردم. او از کسانی نیست که برای حقیقت دفاع از برخی از ایده های خود را مبارزه کنند. موقعیت آن این است: هر کس این کار را انجام می دهد، و من هم همینطور. او فقط به سمت پایین حرکت می کند.

- نقش پس از آن نقش کشمش چیست؟ یا فقط می خواستم با نان کار کنم؟

- به طور طبیعی! از کجا دعوت به هیچ کدام - حتی به قسمت، سکوت، - من موافقم. همانطور که اغلب در نقاشی های Khlebnikov اتفاق می افتد، قهرمان من یک زن عادی است. اما این فقط یک چالش خاص است - برای ایجاد چیزهای جالب که به نظر می رسد طبیعی است. علاوه بر کارگردان، من با همکاران در سایت خوش شانس بودم، الکساندر رابک، آنا مایکالکوف و ماکسیم لاکاشکین ستاره دار خوش شانس بود.

- اما رویدادهای دراماتیک در اطراف این زن عادی رخ می دهد. موضوعات بسیار مهم در تصویر، به عنوان مثال، انتخاب بین عشق و بدهی ها، تحت تاثیر قرار می گیرند. آیا تا به حال یک راه حل مشابه در زندگی داشته اید؟

- خدا را شکر، این نبود. من با شوهرم بسیار خوش شانس بودم که از من در طول حرفه من حمایت می کرد، به شما اجازه می دهد تا زمان زیادی را صرف آن، بدون مجازات. برعکس، در لحظات دشوار تنها تشویق می شود، به جلو حرکت می کند. پیش از این، من به خاطر عدم اطمینان در خودم، انتقاد را به شدت درک کردم و خودم نیز خودم را سرزنش کردم، اما من هیچ نظری از او را شنیدم، تنها کلمات حمایت. "خوب انجام شده، رشد بیشتر!"

Anna Kotova Dreyabina:

"من پول می گیرم، اما همچنین برای صرف بیش از حد عشق. من و شوهرم می گویند که آنها باید سرمایه گذاری دلپذیری داشته باشند. در سفر، به عنوان مثال،"

عکس: Daria Buturlinova

- ایوان - عشق اول شما؟

- نه، نه اولین. عشق اول معمولا ملاقات می کند. (لبخند می زند.)

- احتمالا، در مدرسه، چنین ورزش های دیدنی و جذاب از محبوبیت برخوردار است؟

- نه، من یک دختر معمولی بودم و تعداد ستاره های کلاس را وارد نکردم. من کسی را دوست داشتم، اما من هیچ رمان مدرسه ای نداشتم، سپس به نظر می رسید، خیلی زود است. به این معنا، من یک کودک کودک نابالغ بودم، مانند یک ورق سفید کاغذ بی نظیر است. (خنده حضار)

- در موسسه همه چیز تغییر کرده است؟

- بله، من در حال حاضر من اولین عشق، یک مرد جوان که من فکر می کردم، همه ما به طور جدی، برای زندگی. و سپس معلوم شد که این نبود. بسیار دردناک تجربه ما را تجربه کرد. دشوار بود تصور کنید که دیگر در زندگی من نخواهد بود، و آنچه که - دوباره باید به دنبال کسی، ایجاد روابط؟! ناگوار! (خنده حضار)

"در یک مصاحبه، شما به نحوی گفتم که در آینده شوهر ایوان توجه به کل شرکت را جلب کرد - به نظر می رسید که شما با فردی بود که برای برقراری ارتباط بسیار جالب بود. این است که او فکری است؟

- اوه، نه که من خیلی هوشمند هستم، به دنبال erudites، روشنفکران. فقط وانیا از دانشکده بازیگری فارغ التحصیل شد، ما، در اصل، منافع و بسیاری از دوستان مشترک بود که مهم بود. ما با سلیقه های فیلم، بازیگران همخوانی داشتیم. من حرفهام را دوست دارم، و من دوست دارم در مورد او صحبت کنم، و او می تواند گفتگو را پشتیبانی کند. هنگامی که من او را از طرف تماشا کردم، من یک تصور داشتم، و هنگامی که ما شروع به ارتباط بیشتر نزدیک کردیم، آن را به سمت برخی از طرف دیگر باز کرد - معلوم شد که بسیار عمیق تر و نازک تر بود. و آن را قلاب کرد.

- اما شما احساسات طولانی را بررسی کرده اید - سه سال پس از اینکه شما شروع به ملاقات کردید، ازدواج کردم.

"من می توانم، به عنوان یک دختر، قبل از این آماده بود، اما لازم است که پسر می آید. (خنده حضار) علاوه بر این، ما فقط بیست و دو ساله بودیم، سن کودکان هنوز هم هست. مهم است که انسان خود را چنین تصمیمی بگیرد، و نه تحت فشار آن در دفتر رجیستری کشیدن. از آنجا که، به عنوان تجربه آشنایان من نشان می دهد، این طرح بعدا کار نمی کند. وانیا ما را یک آپارتمان پیدا کردیم که ما را برداشتیم. و من، همانطور که باید باشد، از لانه پدر و مادر به خانه شوهرش آمده است.

- او از شما در حرفه حمایت کرد، و او خود را شروع به انجام کسب و کار، از طریق مسیر خلاقانه، به عنوان آن را در ابتدا برنامه ریزی شده بود.

"وانیا یک تلاش یارانه ای را انجام داد، یک عمل واقعی مردانه را انجام داد و تصمیم گرفت خانواده ای را ارائه دهد که همسر بتواند خود را به خلاقیت اختصاص دهد.

- چنین قربانی!

- آره. بنابراین، ما و یازده سال با هم.

- آیا شما فکر می کنید که رفاه مالی یک کار مردانه است؟

- بله، من به این معنا نیستم. به نظر من، اکنون همه چیز خیلی رادیکال است. زنان هر فرصتی را ترک نمی کنند. (می خندد.)، البته، شرایط زندگی مختلف وجود دارد. گاهی اوقات من هزینه خوبی را دریافت خواهم کرد و گاهی اوقات عذرخواهی می کنم، گاهی اوقات او. اما در هر صورت، مردی که خانواده را فراهم می کند و احساس اعتماد به نفس بیشتری می کند.

- چگونه در مورد پول احساس می کنید؟ شما احساس نمی کنید متاسفم که آنها را صرف کنید؟

- من سعی می کنم چیزی را با موفقیت متفاوت به تعویق اندازم. اما من همچنین دوست دارم صرف کنم من و شوهرم می گوید که پول باید شادی را به ارمغان بیاورد، آنها باید به عنوان مثال، سرمایه گذاری کنند، به عنوان مثال. پیش از این، من دوست داشتم لباس بپورم، اما در حال حاضر، زمانی که بسیاری از کار و شما و به طوری که لباس، رنگ و خوشبختانه، در زندگی عادی من می خواهم چیزی راحت تر بپوشم. البته، تعطیلات و رویدادها یک استثنا هستند. من کفش ها و کیسه ها را دوست دارم من بسیاری از آنها را دارم، اما معلوم می شود که همیشه چیزی را از دست داده است. (خنده حضار)

Anna Kotova Dreyabina:

"من با دوستانم کاملا صادق هستم، اما در عین حال من یک قاعده دارم: مشکلات خانوادگی را مورد بحث قرار ندهید، نه به سرخورده از کلبه.

عکس: Daria Buturlinova

- آیا کمد لباس شوهرم را دنبال می کنید؟

- Vanya Tidy مرد، لباس باید تمیز، نوشیدن. و اگر او می بیند که جوراب ها برای کشیش مناسب نیستند، او چنین نمی شود. او ظاهر خود را تماشا می کند که برای یک مرد، به عنوان یک زن، به نظر من، به نظر من.

- ایده ای از هنرپیشه ها به عنوان موجوداتی که دور از زندگی هستند، وجود دارد که همه در اندیشه های بالا در نقش ها هستند. آیا دوست دارید کاری برای خانه انجام دهید؟

- مانند زمانی که خلق و خوی وجود دارد. البته، من سعی می کنم پاسخ دهم به بازی نقش نگهدارنده یک خانواده ی خانوادگی (لبخند)، اما در واقع برای من آسان تر است که پانزده ساعت را در تیراندازی صرف کنم تا کف را بشویید. هنگامی که الهام من را پیدا می کند، من به برخی از دستور العمل های جالب آشپزی نگاه می کنم، من چیزی خوشمزه را طبخ می کنم. متأسفانه، من به راحتی کار نمی کنم و فقط با هر روز امور روزمره مقابله می کنم، اما واقعا می خواهم به این موضوع بروم.

- آیا راه های اثبات شده برای بازگرداندن انرژی را ثابت کرده اید؟

- این یک روش آبگرم، روش های آب است. سپس، من دوست دارم سفر کنم، کشورهای جدید را برای خودم کشف کنم، آگاهی را آزاد می کند. و اگر شما فرصتی برای ترک نداشته باشید، من فقط در طبیعت را انتخاب می کنم، من دوست دارم که در نقره ای بروم، بر روی رودخانه ایستادم، به آب نگاه کن. من به تنهایی بازسازی شده ام

- آیا شما یک درونی هستید، معلوم می شود؟

- من اخیرا آن را درک کردم. از یک طرف، من یک شخص اجتماعی هستم، اما از تعداد زیادی ارتباطی که خسته شدم، احساس خوبی دارم و خسته کننده نیستم. اگرچه من دوستان خود را در طول سالها ثابت کرده ام.

- پیش از این، هیچ کس خجالتی برای به اشتراک گذاشتن با دوستان خود با غم و اندوه خود را، و در حال حاضر اعتقاد بر این است که زشت برای ترساندن منفی، یک مشکل وجود دارد - به یک روانشناس بروید.

- این یک روند آمریکایی است، نه ما. البته، اگر مشکل جدی باشد، باید با یک متخصص تماس بگیرید. من خودم، در دوره عذاب های معنوی، به هر گونه آموزش روانشناختی رفتم. اما هیچ کس مکالمات را با دوست دخترش لغو نکرده است. (می خندد.) به دنبال یک فنجان چای یا پشت یک لیوان شراب، استخوان ها را با یک آشنایی مشترک و به نحوی صحبت کنید، احساسات را از بین ببرید. من با دوستانم کاملا صادق هستم، اما در عین حال من یک قاعده دارم: نه برای بحث در مورد مشکلات خانوادگی، نه اینکه آنچه را که از کلبه به دست می آید، بیرون نیاوریم. در هر خانواده، بدون هیچ گونه نزاع هزینه نمی کند، اما ما استدلال می کنیم و من را می سازیم، و مردم به یاد می آورند که او خیلی بد است، کاری انجام داد.

- پس از تقریبا یازده ساله می توانید بگویید که شما کاملا همه چیز را در مورد شوهر می دانید؟

- نه، برعکس، بیشتر، جالب تر است. احزاب دیگر باز هستند به نظر من، یک خانواده واحد وجود ندارد که همیشه خوشحال باشد. و در چنین لحظات زندگی پیچیده، مردم ویژگی های خود را نشان می دهند. خودتان را تشخیص دهید و دیگران را یاد بگیرید، از یکدیگر یاد بگیرید - این خیلی سرد است! خیلی کولر از فقط عاشقانه، Fleur، که در ابتدای رابطه است. احساس یک شانه نزدیک مهم است، توانایی انجام گفتگو، گوش دادن به شخص دیگری. برخی از این کیفیت ذاتی است، و برای من سخت است که به هنر دیپلماسی بپردازم، برای من آسان تر است که همه چیز را که من فکر می کنم بگویم. اما من درک می کنم که شما باید به دنبال راه های ظریف تر برای برقراری ارتباط باشید.

- شما هنوز هم سعی می کنید به نحوی تعجب یکدیگر، شگفتی؟

"این برای من یک شگفتی سخت است - من همه چیز را پیدا خواهم کرد." (می خندد.) اما گاهی اوقات موفق به تعجب شدم. من به یاد داشته باشید زمانی که او هنوز هم یک باشگاه موسیقی داشت، دوستانش را جمع آوری کردم و ما تعجب کردیم، نزدیک به نیمه شب به او تبریک گفتم. من او را می خوانم: "من فورا به خیابان می روم، من اینجا هستم." او ترسناک بود، فرار کرد - و آنجا ما با کیک و توپ هستیم. آنها یک تعطیلات عالی را برگزار کردند. او خیلی خوب بود من به طور کلی دوست دارم هدایا را بسازم، می توانم تمام پول را صرف کنم، فقط بزرگ هستم.

- آیا اهداف استراتژیک را پیش رو دارید؟

"من سعی کردم، اما جای تعجب نیست که آنها می گویند:" آیا می خواهید خدا را بخورید، به او در مورد برنامه های خود بگویید. " من یک بار برای لیستی از ارتفاعات که باید به دست آورده ام، اما زندگی زندگی است، همه چیز تنظیم شده است. من از کسانی نیستم که تخته ها را قرار می دهند: همه چیز، در پنج سال من در هالیوود فیلمبرداری خواهم شد!

Anna Kotova Dreyabina:

"من سعی می کنم پاسخ دهم به بازی نقش نگهبان یک خانواده ی خانوادگی، اما برای من آسان تر است که پانزده ساعت را در عکسبرداری صرف کنم تا کف شستشو را بپوشانم"

عکس: Daria Buturlinova

- چیزی که شما اغلب به هالیوود اشاره می کنید.

"من فقط به صورت دوره ای خبرنگار هالیوود را تماشا می کنم: آنها جداول گرد را جمع آوری می کنند که در آن بازیگران مشهور، مدیران دعوت شده اند و هر کس در مورد این حرفه بحث می شود. و این خیلی آموزنده و جالب است! با عرض پوزش، ما جلسات مشابهی نداریم.

- آیا شما هر بت را در میان بازیگران دارید؟ شاید Reese Witherspoon، که دوست دارید چیزی شبیه؟

- من در مورد آن صحبت کردم (لبخند می زند.) خوب، به نظر می رسد مانند و مشابه. او یک زن زیبا و بازیگر است. من واقعا کار خود را در سریال تلویزیونی "دروغ کوچولو کوچک" دوست داشتم. به هر حال، Mearyl Streep در آنجا شلیک کرد. من فکر می کنم من اصلی نیستم، اما غیرممکن است که طرفدار او باشد، زیرا لذت بخش است، باور نکردنی با استعداد است. در میان بازیگران شوروی، بسیاری از کارشناسی ارشد دوره های خود را نیز وجود داشت: یوری نیکولین، واسیلی شوخشین، Evgeny Evstigneev. آنها بازی نکردند، اما در سینما زندگی می کردند، آنها به ما چنین قهرمانان دادند، نه. ما به نحوی آویزان بودیم من می خواهم کار خود را به عنوان شایسته انجام دهم، به طوری که این چیزی بود که افتخار می کرد و چه چیزی باید به یاد داشته باشید.

- تئاتر هرگز به شما علاقه ای به شما نداشته است؟

- در تئاتر کلاسیک رپرتیور، من هرگز کار نکردم. اما از سال 2010 من در تئاتر خدمت می کنم. این تئاتر طرح مدرن، اتاق بیشتر است. از آنجا، یک دسته از سناریورهای ما بیرون آمد: ناتاشا Meschaninov، الکساندر Rodionov، Durenkov Vyacheslav و Mikhail، Boria Khlebnikov - این افراد بعدا مرا به سینما هدایت کردند. در تئاتر Doc من یک آموزش خوب دارم - این یک تئاتر کوچک است، جایی که بینندگان در یک متر از شما نشسته اند، شما به عموم مردم بازی نمی کنید، و همه چیز به صورت طبیعی ممکن است، بدون هیچ گونه احساس. این چیزی نزدیک به فیلم است.

- خود را در هفتاد سال تصور کنید. چگونه می خواهید با پیری ملاقات کنید؟

- خوب ... هفتاد - این پیری نیست. مادربزرگ من هشتاد و هشت ساله است، او Bodra، Energetic است و به طور مداوم در برخی از حرکت در هر استراحتگاه، به طور مداوم در هر گونه حرکت نمی کند.

- یعنی، در هفتاد سالگی شما با یک کوله پشتی پشت پشتی خود را تسخیر اورست؟

- نه، من افراطی نداشتم. به نظر می رسد در تخیل یک تصویر کمی متفاوت است که من در خانه در تراس بنشینم، یک چای تازه خوشمزه بخورید. یک تماس وجود دارد، من تلفن را می گیرم این نوه هاست. آنها می گویند: "مادربزرگ، ما به زودی خواهیم بود." "بله، بله، ما منتظر شما هستیم." سقوط در شال بخار. مناسب برای من وانیا، آغوش توسط شانه. ما بعدا نشسته ایم و به غروب خورشید نگاه می کنیم.

ادامه مطلب