نیکولای باسکوف در عشق با دختر متاهل Montserrat Caballe است

Anonim

نیکولای باسکوف و مونتسرات کابال دوباره با هم انجام دادند. این بار اپرا دیوا جهانی برای "بلوند طبیعی" حتی جشن سالگرد خلاق خود را نقل مکان کرد، او را در روز تولد خود از تنور روسیه هماهنگ کرد. من خودم نیکولای این روزها خسته نمی شود تا اعتراف به عشق مونتسرات. صدای طلایی در مصاحبه ای با Womanhit گفت، به عنوان کابل خود را به عنوان کابل خود را در سخت ترین دوره زندگی خود حمایت کرد، اعتراف کرد که مونتسیتا به طور ناهموار در دخترش نفوذ می کند، و او همچنین به او گفت که چرا او بر روح تحمل نکرد ... سگ های دیوا

- من می خواهم بگویم که در زندگی من، زمانی که شما زندگی می کنید، لحظات زمانی که شما زندگی می کنید، شما در مورد چیزی رویای، و هر کس همیشه تبدیل می شود و فرشته دعا می کند تا نزدیک شود و در زندگی به مراحل مناسب کمک کند. امروز آن را 37 ساله تبدیل می کند، و من درک می کنم که بزرگترین هدیه در زندگی من، دیدار با مونتسرات و خانواده اش بود. آنها همیشه نه تنها به عنوان یک هنرمند، بلکه به عنوان عضو خانواده اش به من رفتار کردند. و من، به نوبه خود، او را واقعا به عنوان یک زن بزرگ، پالایشگاه، خانواده و نگرش نسبت به مردم درمان می کنم. من همه خانواده اش را دوست دارم، و چیزی برای اضافه کردن اینجا وجود ندارد. او به من مهمترین چیز را به من داد - او صدای من را ترک کرد و این فرصت را برای رفتن به فونایرا به من داد، زیرا من فرصتی برای خواندن مثل یک پرنده دارم. شاید تمام رویاهای خود را در مورد من تجسم نگذارید، زیرا من صحنه های مختلف را ترکیب می کنم، اما طبیعت کلاسیک من را ترک نمی کنم. و او به من کلید اپرا کلاسیک "کارمن" را با آرزو به من داد، به طوری که من می توانم یک بار در شیلنگ آواز خواند. و در حال حاضر هیچ جاده جاده ای وجود ندارد، شما باید دوباره فرانسوی را یاد بگیرید و خیلی زود من قطعا شلنگ را می خوانم.

- خود Montserrat فقط گفت که او تفاوت بین شما و دختر خود را، شما دوست پسر خود را، اما چگونه شما در مورد Montsita احساس می کنید؟ همچنین به عنوان یک خواهر؟

- در Montsita، من در عشق بودم و تا به حال در عشق باقی می ماند. وقتی که من در کنار او بودم، وقتی که من با رومئو و ژولیت او آواز خواندم، رومئو را احساس کردم. او بهترین کیفیت را از مادر، از خواننده، و از پدر یک قلب شگفت انگیز و طنز گرفت. بنابراین، به رغم این واقعیت که او با شوهرش و یک دختر کوچک به مسکو آمد، من معتقدم که با Montsita همه چیز فقط شروع می شود!

- این که آیا چنین لحظاتی در زندگی اتفاق افتاد، زمانی که مونترترات "مامان موسیقی" برای شما نبود، همانطور که شما اغلب آن را می نامید، اما فقط مادر، به معنای صرفا انسانی؟

"هنگامی که من در زندگی من یک دوره بسیار دشوار داشتم، خانواده اش تعجب آور به من بود." من در نزدیکی مونتسرات در خانه اش بودم. او و مونتتیتا در این زمان قبل از پادشاه اسپانیا آواز خواند. و من بر روی قلعه سوار شدم، بازی نوازندگان، و من فکر می کردم همه چیز: "ما چه چیزی را در میز نشسته نیست؟" من گرسنه بودم! و ناگهان همه آنها وارد شدند، تمام خانواده! سپس مونتسرات سپس به من گفت: "هنگامی که رویاها و امید، هیچ چیز گران تر از حرفه شما نیست - آواز، بنابراین ما تمام تراژدی ها را ترک می کنیم، به صدای خود نیاز دارید، بدون توجه به چه تظاهراتی. اگر صدای شما یک شادی را حمل می کند، باید به صحنه بروید و بخوانید. " هرگز فراموشش نخواهم کرد!

- آنها می گویند، در خانه Caballe شما همه را دوست دارید، از جمله سگ های خود را؟

- نه! این است که چگونه سگ های مونترترات به دلایلی ناامید بودند، فقط نمی توانند تحمل کنند! آنها همه را دوست دارند، اما من نیستم وقتی می آیم، و ما شروع به آواز خواندن می کنیم، بلافاصله شروع به فشار دادن من می کنیم ... می توان دید، بنابراین صدای من وجود دارد. بنابراین، ما مجبور شدیم آواز خواندن را در خانه مونتسرات متوقف کنیم، و حالا شما باید جایی دیگر را تمرین کنید. این به خاطر سگ هایش است.

ادامه مطلب