شوهر زندگی خود را ترک کرد و خواست خودش را خواست

Anonim

مقاله سخت این است که، حتی به طور کلی در مورد رویاها، اما تاریخ پیچیده روابط با پایان چشمگیر، پشت سر آنها است.

"سلام. من چنین وضعیتی دارم تقریبا یک سال پیش، شوهر من درگذشت، یا به جای آن، تصمیم گرفت که این زندگی را ترک کند - خود را به دار آویخته است. تحت زندگی، یک فرد نمی تواند یک مکان، مانند و یک کار خوب پیدا کند، و کودک در حال حاضر بزرگسال است. لازم به زندگی و شادی خواهد بود، اما نه، او به دنبال همه چیز بود که بهتر خواهد بود، اما همیشه به من یادآوری کرد. قبل از اینکه او درگذشت، ما نیمی از سال را به طور جداگانه زندگی کردیم، گاهی اوقات آمد، اشتیاق بود، و پشیمان شدم که به سوی دیگر رفتم. اما با این که او زندگی نمی کرد و ماه، او شروع به تماس با من، خواسته به بازگشت، من او را ببخشید و خود را رفت. او بازگشت، همه چیز خوب است، اما او احساس کرد که او او را می برد، او صلح را به او نگرفت. من مجبور شدم به مادربزرگم بروم، او وظیفه داشت، اجازه نداد. در صبح، پس از وظیفه، من به من زنگ زد، گفتم، گفتم که من به خانه رفتم، استراحت می کنم. مادربزرگم را با روح آرام ترک کردم اما در شب این خبر وحشتناک آمد، مادرش خواستار شد و گفت که او آمد، با او صحبت کرد، گفت که او بسیار خسته بود، او به آشپزخانه رفت تا چیزی خوشمزه او را آماده کند. و در آن زمان او خود را محروم کرد. پس از مرگ او، من زندگی کردم، یا در این زندگی وجود داشت. او از من رویای من، از من خواسته بود که با او باشد، همیشه دستانش را کشیده بود، جایی را کشیدند. رویای، آغوش گرفت، گفت که من او را ببخشم که او خوب بود. حتی زمانی که او در مقابل آینه ایستاده بود، یک رویا بود، آن را پرستش می کند و من را می بیند، از عکاسی فوری می پرسد، پس از آن همه چیز او در حال حاضر است. بیدار شدن از خواب، اول از همه من به تلفن نگاه کردم و یک عکس فوری تاریک را دیدم - روشن نیست که چه چیزی در آن نشان داده شده است. و در حال حاضر این اغلب نیست، اما من رویای صحبت کردن با او، او در مورد خود صحبت می کند، من در مورد خودم هستم. همه می گویند که من اجازه نمی دهم که او بروم، و به همین دلیل ما چنین ارتباطی داریم. گاهی اوقات من می ترسم که می ترسم که او مرا دور کند. چطور؟ "

خودکشی ... در همان زمان موضوع مشترک و ممنوع است. موضوع مورد نظر غیرممکن است که بی تفاوت باشد. همه چیز بدون استثنا پاسخ به داوطلبانه در مورد زندگی، هر اعتقادی مذهبی موقعیت دشوار خود را در این مورد، با توجه به خودکشی بزرگترین گناه است. و در عین حال اتفاق می افتد.

چندین مقاله پیش، ما مرحله را با شما در نظر گرفتیم، که در آن مرگ فرد دیگری عبور می کند. این واقعیت بسیار خرد شده است، دردناک، غیر قابل تحمل برای عزیزان، غیر ممکن است برای زنده ماندن آن. فرآیند روانشناختی مراقبت از زندگی می تواند سال، و گاهی اوقات بیشتر.

به طور خلاصه به شما یادآوری می کند که مردم با یک الگوهای خاص احساس غم و اندوه می کنند: اول انکار آنچه اتفاق افتاده است، از آنجایی که فکر خود را غیر قابل قبول، غیر واقعی، پس از آن خشم به تغییر: برای پزشکان، بر روی دیگران، به کار خود، که به این موضوع به ارمغان آورد دوستداران یا معشوقه. ما با آنچه که ما را ترک کردیم عصبانی هستیم. و مهمتر از همه، ما با کسی که درگذشت و به این ترتیب ما را ترک کردیم، عصبانی هستیم.

مرحله بعدی، ما به مذاکرات با بالاترین نیروها وارد می شویم، اگر بتوانیم همه چیز را بازگردانیم، شروع به رویاییم، سپس ... بسیاری از آنها در این مرحله اشعار، آهنگ ها، عکس های چاپی از مرحوم را تشکیل می دهند. تمام نیروها تلاش می کنند تا وجود خود را در این دنیا گسترش دهند. جایگزینی این مرحله غم و اندوه واقعی، اشتیاق، غم و اندوه، ناامیدی، علیه پس زمینه، ما درک می کنیم که همه چیز بیهوده و غیر قابل برگشت است. در اینجا ما واقعا با یک فرد متوفی جدا می شویم. و پس از آن، پذیرش، فروتنی و پر کردن زندگی با معنای جدید. با این حال، ما همچنان از دست می دهیم و سرگردان هستیم، با این حال، آنها قادر به زندگی هستند، در حافظه جنبه های مختلف روابط ما را حفظ می کنند. به طرق مختلف، ما حساس تر می شویم، ما شروع به زندگی شما در معنی دار می کنیم، دانستن این است که بی نهایت نیست.

در شرایطی که فرد خودکشی کرد، اولین مرحله 2 شوک واقعی برای عزیزان است. رویای ما می نویسد که او زندگی می کرد و در همان زمان زندگی نمی کرد. این واقعیت را تشخیص دهید که شوهر به طور داوطلبانه خود را انجام داد - در اینجا یک واقعیت خرد شده است. به احتمال زیاد، مادرش، و همسرش، قهرمان ما، عذاب ترین احساس گناه را تحریک می کند. به عنوان یک قاعده، بستگان یک مرد که خودکشی کرده اند، احساس دردناک در اندازه سلولی است. آنها در حال تلاش برای مقابله با او هستند، بسیاری از انتقال در تلویزیون حتی به این واقعیت اختصاص داده می شود که تمام حقایق و نادرست به اثبات این کار خود را انجام نداده است. در تلاش برای مقابله با احساس گناه، و در واقع، با خشم بر کسی که به این ترتیب آنها را ترک کرد، فانتزی می تواند هر چیزی را تبدیل کند. رویاهای قهرمان ما کاملا واقع بینانه هستند، به طوری که شوهرش زنده است، با او ارتباط برقرار می کند، همچنان به او نسبت به او می گوید.

فکر مخرب دیکته شده توسط یک احساس گناه ممکن است پس از آنچه که او اتفاق افتاده بود، یک رویا، یک رویا ارزش نداشت، نجات داد، "شوهرش را فریاد نمی زد. بنابراین، او رویا خواهد بود که شوهرش "او را با او بکشد"، به طوری که او آن را به آن را به نگه داشتن آن در این جهان با این کار، و در حال حاضر او می خواهد وجود خود را برای آن. بسیاری از بستگان کسانی که خودکشی کرده اند، همچنان ادامه دارند، اما یک زندگی واقعی، پر از معنی، عشق، اجرای خود، تماس دشوار است. به نظر می رسد که آنها همراه با کسانی که خودکشی کرده اند می میرند. آنها تمایل دارند خود را از طریق منشور آنچه که آنها باید سرزنش و شایسته بدترین باشند، نگاه کنند.

من می توانم بگویم که برای قهرمان ما یک گام جسورانه برای نوشتن این نامه بود. خودکشی موضوع ممنوعه، شرم آور است. از صدها خانواده که با آنها اتفاق افتاد، تنها چند قادر به صحبت در مورد آن، بدون ایجاد اسرار در اطراف خودکشی، دیگران تنها چندین رنج خود را، خود را محکوم به غم و اندوه طولانی مدت خود را. در انتظار شما، اگر شما تصمیم می گیرید، یک لایه کامل از تجارب دشوار: خشم، گناه، خشم بر شوهر اواخر. در چنین مواردی، این کار را با پشتیبانی مطلوب آسان تر می کند: روان درمانی یکی از گزینه ها است. شاید گروهی از جلسات افرادی که با آنها اتفاق افتاده وجود داشته باشد، مطمئنا جوامع در اینترنت وجود دارد، جایی که افرادی که از این تجربه جان سالم به در برده اند، توسط داستان هایشان تقسیم می شوند. شاید گروه هایی با کلیساها یا معابد وجود داشته باشند، جایی که بستگان کمک بیشتری دارند. Beacon برای یک زندگی جدید می تواند این واقعیت باشد که رویاها، جایی که شوهر "خود را به خود جلب می کند"، به این معنی است که احساس گناه هنوز منجر به عدم زندگی شما می شود، از خود و خود مقررات خودداری می کند. شما نمیتوانید هر کاری یا نفوذ نکنید، زیرا این تصمیم او خودش را گرفت، هیچ کس نباید او را نجات دهد، آن را حفظ کند، به خصوص شما. شما فقط یک زندگی دارید که مسئول آن هستید - مالک آن است. هیچ فداکاری خود را تغییر نخواهد داد، اما شما می توانید شروع به پر کردن زندگی خود را با یک حس دیگر، قدردانی از لحظه واقعی سرعت، و رویاها تغییر خواهد کرد.

و چه رویایی از شما؟ نمونه هایی از رویاهای شما ارسال پست الکترونیکی: [email protected].

ماریا Dyachkova، روانشناس، درمانگر خانواده و آموزش های پیشرو از مرکز آموزش شخصی Marika Khazin

ادامه مطلب