ایوان Chuikov: "من از روستا هستم، و احساس کردم"

Anonim

در تجسم مدرن، تاریخچه تلویزیون ارائه دهنده تلویزیون و نمایشگاه ایوان Chuikov ممکن است به نظر می رسد مانند یک داستان پری - در مورد اینکه چگونه یک پسر روستا از یک خانواده عادی، بدون داشتن دوستان و ارتباطات تاثیرگذار، به پایتخت رفت تا از تولید کننده یاد بگیرد. در عین حال، او موفق به تبدیل شدن به نه تنها خود خود را در یک بخش سکولار، بلکه یک فرد رسانه ای بود. هنگامی که هنرمندان را به مجلات براق ارائه دادند، روزنامه نگاران او را به امید یک مصاحبه حقوقی شکار کردند. پس از همه، ایوان کاریزماتیک، جذاب، زیبا - و، همانطور که می گویند، دوباره آزاد است. جزئیات - در مصاحبه با مجله "اتمسفر".

- ایوان، به ما در مورد خانواده تان بگویید. چه چیزی باعث شد شما این فعالیت را انجام دهید؟

- پیش نیازهای خانوادگی. من در روستای Yakimovo در نزدیکی مسکو متولد شدم، والدین من در مزرعه کار می کردند. من نمی توانم بگویم که آنها مردم خلاق نیستند، اما احتمالا این بود که آنها نمیتوانند ایده ها و پروژه های خلاقانه خود را درک کنند. لازم بود که حرفه ای را انتخاب کنید که شما و خانواده تان را قربانی کنید. من می دانم که مادر یک فعال بود، درگیر در محافل مختلف، در مسابقات مدرسه، KVN شرکت کرد. آنها به طور کلی هر دو شهر، از Elektrostal، مادر در حال حاضر در مسکو، در Tsum کار کرده است. این یک ایده پدر بود - برای رفتن به روستا، در طبیعت زندگی می کرد، در هوا تازه، "تنها ما با شما، عاشقانه". (لبخند می زند.) پدر یک تغییر ورزشی بود. من عکس های جوانان خود را تماشا کردم - آنها می توانند به برخی از آژانس های تبلیغاتی ایمن باشند. او در هنرهای رزمی مشغول به کار بود، و او چنین مطبوعاتی داشت که ممکن بود حسادت شود. دختران آشنا من که عکس پدر را در جوانانش دیدند، می گویند که مادرم را درک می کنند. آنها همچنین برای چنین مردی نیز به روستا می روند.

- به این ترتیب، همه چیز به عنوان انتظار می رود: گاو، اقتصاد؟

- بله، باغ، مزرعه، صبح بخیر در ساعت شش. حالا من درک می کنم که این دوران کودکی بسیار سرد است. و هنگامی که آن را کوچک بود و من مجبور شدم خیلی زودتر از همتایم بلند شوم تا کاری انجام دهم تا کاری انجام دهم - کسی که کسی را تغذیه کند تا کسی را بسازد و کسی را خرد کرده و سپس دو کیلومتر مدرسه را روشن کند، او احساس کرد برخی از ناراحتی ها در دبیرستان، من می خواستم جایی را با دوستانم نجات دهم، و لازم بود به خانه بروم. اکثر کودکان به طور مداوم لباس پوشیدند، آنها در حال حاضر دارای جرندرس، بسیار مرتبط است. والدین سعی کردند ما در ثروت زندگی کنیم، اما من از روستا هستم، و احساس کردم. علاوه بر این، مردم "خوب" در مورد آن خجالتی نبودند تا یادآوری کنند. شاید چون من یک مجتمع دارم اما، از سوی دیگر، آنها من را سیگار کشیدند تا به همه ثابت کنند که من واقعا ایستاده ام. (لبخند می زند.) من واقعا دوست داشتم تمام انواع نمایش های "کارخانه ستاره"، "هنرمند مردم" را تماشا کنم. برای من، اقتدار مطلق Maxim Fadeev بود. و من تصمیم گرفتم که من تبدیل به یک تولید کننده مانند او شود. و پس از آن من از Snyna Sinyavskaya پشیمانم از پنجم "A" که من نمی خواستم با من دوست باشم. (می خندد) بنابراین در شانزده ساله، به والدینم گفتم که من به مسکو می روم تا برای تولید کننده تحصیل کنم.

ایوان Chuikov:

در نمایش جدید "نمایش آخر هفته" ایوان خود را به عنوان کمدین سعی کرد

عکس: آرشیو شخصی ایوان Chuikov

- و احتمالا حتی تصور نکردید که چه نوع حرفه ای این است؟

البته، تمام ایده های من از تلویزیون بود: این بعضی از عمو، که هنرمندان را مدیریت می کند، ریخته گری صرف می شود، دختران در اطراف او زیبا هستند، و در نشان دادن او مهم ترین است. این گاو را شیر نمی دهد. (می خندد.) اما من همه چیز را درست کردم. در دبیرستان، من در انواع مسابقات شرکت کردم، بررسی ها - من تا به حال بسیاری از بازی در صحنه. به دلایلی من مطمئن بودم که من موفق خواهم شد. در مسکو، اسناد را به موسسه فرهنگ و هنر دادم (آنجا بود که من دانشکده ای را پیدا کردم که در تولید کننده آموزش دیده ام). تنها سه مکان بودجه وجود داشت. اما من معجزه کردم.

- چقدر از ایده های شما در مورد کسب و کار نشان می دهد مربوط به واقعیت است؟

- تمام ایده های مربوط به نمایش کسب و کار از نمایش های تلویزیونی کشیده شده و واقعیت نشان می دهد، من همچنین مجلات جوانان مختلف مانند "چکش" را خوانده ام. همه گفتند که این فقط به آنجا نمی رسد، حرفه ای از طریق تخت انجام می شود. بنابراین، من نمونه ای را ثابت کردم که این نبود. در مرکز تولید Maxim Fadeeva، من آشپزخانه نمایش کسب و کار را از داخل یاد گرفتم: چگونه ارتباط با هنرمندان ساخته شده است، کنسرت ها، احزاب سازماندهی شده اند.

- صبر کنید، و چگونه فارغ التحصیل می تواند به مرکز تولید Fadeeva برسد؟ فقط؟

- آه، این یک داستان جداگانه است. در حال حاضر، احتمالا، من غرور کافی نداشتم. من فهمیدم: من به یک تمرین در یک مرکز تولید کننده حرفه ای نیاز دارم. کجا بروید؟ البته، به Maxim Fadeev. من پروژه های خود را تحسین کردم، لنا Temnikov به طور کلی به نظر من ایده آل از یک زن! در سایت آنها شماره تلفن را پیدا کردند. من تماس گرفتم، که توسط معاون رئیس بخش فعالیت های فرهنگی و اوقات فراغت موسسه فرهنگ و هنر معرفی شده است. گفت: "ما یک دانش آموز فوق العاده ای داریم، بسیار توانایی، با استعداد است که فقط می خواهد از طریق عمل خود ادامه دهد." آنها پاسخ دادند: "متشکرم، هیچکس به ما نیاز ندارد." اما من اصرار داشتم: "او واقعا می خواهد با شما کار کند، و حتی نیازی به پرداخت پول ندارد." "خوب، اجازه دهید او بیاید." خوب، من آمدم (می خندد.) به عنوان یک نتیجه، سه ماه از پرسشنامه برای ویزا پر کرده ام، من قهوه را خدمت کردم، به انبار رفتم اما من برای پول ندیدم، اما برای تجربه. من به یاد می آورم، من خیلی هیجان زده هستم که این صندلی ها را از MyTishchi برای فیلمبرداری کلیپ باند نقره ای آورده اند. و لنا Temnikov خود را به من آمد و گفت: "متشکرم، وانیا!" وای! و من فکر کردم او نمی داند چگونه نام من بود. (می خندد.) به تدریج شروع به دخالت من برای مدیریت کار مدیریتی کرد. به یاد داشته باشید، من به کنسرت با پیر نارسیوس، ناتاشا گلوکوز، یولیا سایچوا رفتم. و پس از آن این اتفاق افتاد که Gluk'oz مدیرعامل استعفا داد و من را به این موقعیت ارائه داد. خیلی جالب بود! بله، حتی به چنین هنرمند شناخته شده به عنوان ناتاشا. بله، من قبلا تجربه ای داشتم، ارتباط با مجلات داشتم، اما هنوز هم پله های حرفه ای پیشرفته بود. ناتاشا و من در مورد راه ما بحث کردیم ... به یاد داشته باشید، ما مواد زیادی را با پوشش در "اتمسفر" ساخته ایم - ناتاشا یک مصاحبه منحصر به فرد داشت، او منتظر ظاهر دختر دختر بود.

- شما می بینید که چه نوع سرنوشت! و اکنون ما مصاحبه می کنیم ...

- بله، در آن زمان بود که من متقاعد شدم که نمی خواهم پشت صحنه باشم، می خواهم خودم را تولید کنم. برای حدود یک سال ما با ناتاشا کار کردیم، و من ترک کردم.

- آیا او ناراحت شد؟

- خوب، چطور می گویید؟ (می خندد.) من یک پسر جوان بیست و یک بود، ناتاشا - یک هنرمند به نام. علاوه بر این، او منتظر یک کودک بود. من هنوز در ارتباط با زنان کمبود داشتم، به ویژه هنگامی که آنها در موقعیت هستند. بسیاری از لحظات هنوز برای من غیر قابل درک هستند. ما همچنین اختلافات و شرایط درگیری داشتیم. اما من از Glyc'o برای صبر بسیار سپاسگزارم. ما خیلی خوب بودیم در حال حاضر بعدا، زمانی که من شروع به کار بر روی یک کانال موسیقی کردم، ما با ناتاشا ملاقات کردیم و حتی برخی از رویدادها را نیز ملاقات کردیم. آنها دوره همکاری ما را با یک لبخند به یاد می آورند. به طور کلی، سخت شدن برای من خوب است مرکز تولید Maxim Fadeeva.

هنگامی که در همان مرحله با Kumir Alexander Anatolyevich، تلویزیون ارائه دهنده، استرس نور را تجربه کرد

هنگامی که در همان مرحله با Kumir Alexander Anatolyevich، تلویزیون ارائه دهنده، استرس نور را تجربه کرد

عکس: CTC مطبوعات

- در چه نقطه ای احساس کردید که موفقیت به شما رسید؟

- من هنوز از خودم می ترسم که اعتراف کنم همه چیز به نظر می رسد که من چیزی را از دست دادم، برای خودم بسیار مهم است. اما در عین حال، اجازه دهید از برخی از دستاوردهای شما لذت ببرم. به عنوان مثال، زمانی که من برای کار بر روی ru.tv کار کردم، من در لذت غیر قابل توصیف، خوشبختی بودم. من در کانال موسیقی پیشرو Ether زندگی می کنم! سپس بسیاری از بچه ها، طرفدارانم نوشتم. تقریبا سال من خودم را خوشحال کردم، اما پس از آن من مجبور شدم درک کنم که اکنون باید اهداف جدیدی را تعیین کنیم. در آن لحظه مجتمع های من رفته بودند، متوجه شدم که دیگر لازم نیست هر چیزی را برای هر کسی ثابت کنیم. من رویای کودکان داشتم: من می خواستم یک مبدل را خریداری کنم. من متوجه شدم که بسیار غیر عملی بود - در مسکو در یک تابستان کوتاه، من به سختی از چنین ماشین استفاده می کنم. اما با این حال آن را خریداری کرد. من به روستای بومی من رسیدم و به فروشگاه "میل"، جایی که کل شرکت ما معمولا جمع آوری شد، خراب شد. آنها گفتند: "آه، سرد، شخص، و ما شما را در تلویزیون دیدیم." خوب، این همه است. مجموعه تیک (خنده حضار) و سپس چه؟ لازم است حرفه ای توسعه یابد. من کامل نیستم، هنوز هم ارزش کار با یک سخنرانی، یادگیری بهتر برای برقراری ارتباط در مقابل دوربین، ارسال اطلاعات. من برای دوره های مختلف ثبت نام کردم، خودم را به طور مرتب بارگذاری کردم.

- و گام بعدی نمایش در کانال تلویزیونی "روسیه"، که شما با یکی دیگر از بت خود را - الکساندر Anatolyevich انجام دادید؟

- بله، و در ابتدا، یک استرس باور نکردنی برای من بود: کانال فدرال، ما نمایش ما را هدایت می کنیم، ما هماهنگی می کنیم، یعنی I - و بر روی آناتولیک برابر است. البته من نگران بودم: ناگهان من به طور غیر حرفه ای نگاه نمی کنم، هیچ چیز به سطح او. و ما باید به الکساندر احترام بگذاریم، زیرا او خیلی به من داد، برخی از اسرار را نشان داد، کمک کرد و تشویق کرد. به طور کلی، من فکر می کنم همه چیز که در زندگی ما اتفاق می افتد دقیقا زمانی که ما برای این آماده هستیم.

- در حال حاضر شما تبدیل به پیشرو "نمایش آخر هفته" در STS. آیا این یک فرمت جدید برای شماست؟

- بله، در این فرمت من هرگز کار نکردم، من یک شوخی و شوخی نیستم، فکر می کنم نمی دانم چطور. به اعتراف، از پیشنهاد کانال تلویزیونی در شوک بود، زیرا او معتقد بود که آنها نمی آیند. در مقایسه با من، همه شرکت کنندگان دیگر فقط تیتان طنز هستند. اما، از سوی دیگر، آن بود و یک چالش بود - انجام آنچه من هنوز نمی توانم. من هرگز منتظر طنز نیستم و در اینجا، علاوه بر این واقعیت که من رهبری و پلک به اعداد، من نیاز به نوشتن استاندارد خود را. اولین بار که ما نمایش را در تمرینات تماشا کردیم، به نظر می رسید که من به هیچ وجه مسخره نبودم. دو جوک اول - واکنش سالن صفر. "خوب، همه،" من فکر می کنم، "من را پاک خواهد کرد، من به خارج از کشور می روم، من تبدیل به یک بودایی خواهم شد." (می خندد.) و سپس به نوعی آرام، و شوخی سوم، که واقعا خنده دار بود و برای من، موجب پاسخ به سالن شد. پس نقطه چیست؟ کسی را از خودتان نشان ندهید، مانند برخی از طنز های معروف باشید. شما باید خودتان را امتحان کنید به هر حال، در حال حاضر ویراستاران اشاره می کنند که من و زندگی عادی شروع به شوخی کردم. احتمالا فقط هیجان رفته است.

Chuikov پس از کار در مدرسه بازیگری، طرفهای تاریک طبیعت خود را پیدا کرد

Chuikov پس از کار در مدرسه بازیگری، طرفهای تاریک طبیعت خود را پیدا کرد

عکس: آرشیو شخصی ایوان Chuikov

- احساسات شما پس از اتر، احساس مصرف انرژی وجود دارد؟ به نظر من، شما یک وظیفه باتری را دوست دارید.

- بله، من باید به من بپیوندم: احتمالا شما در کودکی کودکی من در کوکائین افتاد؟ (می خندد.) بچه ها، من از روستا هستم، ما برای مواد مخدر پول نداشتیم. من تیراندازی این نمایش را دوست دارم زیرا با بیننده تماس گرفته شده است، که از آن شارژ می کنید. و در ru.tv من روی دوربین کار کردم و چنین بازگشت نکردم. به طور کلی فکر کردم که از تلویزیون می روم، به عنوان مثال، وبلاگم را حفظ خواهم کرد. و پس از آن شگفت زده شد: کل خدمه فیلم - مردم متهم شده اند، آماده کار برای روزها هستند. ما قبلا چندین بار بارها و بارها ملاقات کردیم. و خیلی خوب است - به نظر میرسد یک خانواده جدید داشته باشم.

- در مورد روز خود چه می گویید؟ چگونه زمان آزاد خود را صرف کنید؟

- من بسیاری از فیلمبرداری، حوادث، من کنسرت ها، احزاب شرکتی را دارم. هنگامی که یک روز رایگان وجود دارد، من بسیار شگفت زده هستم: چه، من واقعا هیچ کاری انجام نداده ام؟ (خنده می دهد و اگر این خروجی خود به خود است، من چندین گزینه برنده برنده دارم. من کتاب را با صدای بلند بخوانم - ما با مفید بودن ترکیب می کنیم: من تکنیک سخنرانی را انجام داده ام. من با دوستانم ملاقات می کنم - این نیز مسئولیت مثبت انرژی را می دهد. خوب، یا خواب - این زندگی مستقیم برای هر کسی که سخت کار می کند. صبح شما خیلی خوشحال و خوشحال هستید!

- شما بسیار فعالانه بازی Instagram دارید. با توجه به مد عمومی یا شما خودتان جالب هستید؟

- در ابتدا من فقط او را هدایت کردم، برخی از عکس های خنده دار را گذاشتم، به داستان های زندگی گفت. کسی دوست داشت، کسی نمی کند سپس یک ایده را مطرح کردم که شما نیاز به افزایش تعداد مشترکین دارید، Instagram خود را تجاری کنید. گوش کن، خوب، چرا نه؟ من چیزی برای به اشتراک گذاشتن دارم اگر چه من واقعا در مورد پردازش عکس نگران نیستم، من تلاش نمی کنم تا اطمینان حاصل کنم که صفحه من در یک طرح تک رنگ مقاومت می کند. اما من دوست دارم به چیزی به مشترکین بگویم، موضوع مهم را برای من تاثیر می گذارد، از سوالات بپرسم. هنگامی که من شروع به یادگیری در مدرسه هرمان سداکوف کردم، به تدریج شروع به افشای روان فیزیک من کردم، دنیای درونی من را درک کردم. و بعضی چیزها تبدیل به ترسناک شدند. احتمالا همه ما از این قسمت تاریک شخصیت خود می ترسیم. من تعجب کردم که چند نفر من را درک کردند و سپاسگزار بودند که تجربیاتم را با آنها به اشتراک گذاشتم.

جلسات با دوستان به اتهام انرژی مثبت

جلسات با دوستان به اتهام انرژی مثبت

عکس: آرشیو شخصی ایوان Chuikov

- این طرف تاریک چیست؟

- متوجه شدم که من خشونت آمیز داشتم. من به نظر من به نظر می رسید، من نباید آنها را نسبت به دیگران نشان دهم. من در چنین لحظاتی خودم را دوست نداشتم در حال حاضر من درک می کنم بهتر است که چرا این تجاوز به وجود می آید، آموخته به مدیریت احساسات من. و من می توانم به یک فرد به حقیقت بگویم. بر روی آن فریاد نزنید، سوگند یاد نکنید، اما فقط فکر خود را بیان کنید.

- آیا شما موافق هستید که بهترین راه برای شناختن خود ما یک رابطه نزدیک با کسی است، عشق؟

"من نمی توانم بگویم که او بهترین است، اما بسیار موثر است." زندگی مشترک یک بررسی بسیار جدی است. و عبور از آن، شما نه تنها می توانید بسیاری از خود را در مورد خود، بلکه در مورد احساسات خود را بدانید. هنگامی که شما همراه با یک شریک هستید، یک آزمون بسیار سرد وجود دارد و تعاریف خود را از ارزش های اساسی بنویسید: چه عشق، مذهب، خانواده، کودکان برای شما مناسب است.

- آیا واقعا این کار را انجام می دهید؟

- آره. و به نظر می رسد که همه چیز به نظر می رسد واضح است. و سپس شما پاسخ های نیمه خود را می خوانید و می دانید که دیدگاه های مختلفی در مورد چیزهای اساسی دارید. چیزی همزمان است، چیزی نیست.

- شما، به هر حال، هرگز درباره زندگی شخصی صحبت نکرده اید. آیا شما روابط جدی و بلند مدت بوده اید؟

- بله، اخیرا رابطه را به پایان رساند، که سه سال طول کشید. قبل از آن، من نیز یک دختر طولانی با یک دختر ملاقات کردم. من در مورد آن صحبت نمی کنم، زیرا، در ابتدا، دوست دخترم، شخص رسانه ای مشهور است. ثانیا، من نقطه را نمی بینم. برای چی؟ پرتاب این واقعیت است که من چنین دختر، یک هنرمند دارم؟ اگر به افراد مبتلا به کار خود علاقه مند هستید، به نظر می رسد اگر شما علاقه مند به افراد با کار خود هستید، و نه با آنها، کجا و چگونه خوابید. والدین من او را می شناسند، دوستانم می دانند اما عکس های ما از صبحانه های مشترک ما را در Instagram قرار دهید - چرا؟

گاهی ب

گاهی اوقات یک عکس از دختران ناز در "نمایش مشخصات عمومی ایوان" ظاهر می شود

عکس: آرشیو شخصی ایوان Chuikov

- و با هم در جایزه حق بیمه "زن و شوهر شیک ترین" ظاهر می شود؟ طرفداران چنین چیزهایی را دوست دارند

- من از خودم پرسیدم به نظر من، اگر ما ازدواج کنیم، ممکن است. سپس من را به جهان منتهی خواهم کرد: در اینجا من دیگر یک لیسانس نیستم، ما با هم هستیم. و اگر ما در جایی نامگذاری کنیم، پس به خاطر خدا. شاید برای کسی، انگیزه خوبی خواهد شد. به طور کلی، من مخالف روابط جنسی ناسازگار هستم. از آن در دانش آموز گذشت، و اکنون نمی خواهم وقت خود را در جلسات خود به خود صرف کنم.

- چطور شاید - شما سه سال بود و هیچ کس در مورد آن نمی دانستید؟

- کسی می دانست، ما پنهان نشدیم، اما رابطه را تبلیغ نکردیم. بعضی از نشریات برای ایجاد یک مصاحبه منحصر به فرد ارائه شد، اما ما هر دو در این نیاز احساس نمی کردیم. من می توانم در مورد خودم صحبت کنم: سلیقه های شما، ترجیحات در غذا، بگویید، چه نوع موسیقی من دوست دارم، من حتی می توانم در موضوع تلاش کنم، چه دختران دوست دارم. (خنده حضار)

- به این ترتیب، این آستانه "عشق سه سال زندگی می کند" شما هنوز موفق به غلبه بر آن نشده اید.

- تاکنون بله. سه سال - مدت زمان طولانی زمانی که شما خود را تا حد امکان نشان دهید و فرد دیگری را تشخیص دهید. و بهتر است که بتوانید بگویید که شما در راه فریب دادن خودتان نیستید، من متقاعد می شوم که ما او را قبول می کنیم. انفجار هنوز اتفاق خواهد افتاد، و اگر شما در آن زمان یک خانواده داشته باشید، کودکان ظاهر خواهند شد. من دوست ندارم تماشا کنم وقتی که مردم پرورش می دهند، کودکان بین دو چراغ هستند، و والدین هوشمندانه جزئیات شکاف خود را در مطبوعات بحث می کنند. در این مورد، من نمی توانم بگویم که ما بد بودیم، نه، ما مردم نزدیک باقی مانده، من با آن ارتباط برقرار می کنم و همیشه از آن حمایت می کنم. من می دانم که در بخش خود من همان پشتیبانی را پیدا خواهم کرد. این یک شخص بسیار بومی برای من است. بله، ما بیشتر کار نکردیم تا نگرش های خانوادگی را توسعه دهیم، اما خوشحالم که می توانیم صادقانه به یکدیگر اعتراف کنیم.

- به نظر من به نظر می رسد که ما به عنوان یک infantal تبدیل شد. والدین ما قبلا خانواده ها را برای بیست سال ایجاد کرده اند.

- تغییر جهان و تغییر پایه ها. به نظر من، اکنون مردم باید به وضوح درک کنند که چرا آنها یک خانواده ایجاد می کنند. انگیزه: از آنجا که همه چیز انجام شده است - کار نمی کند. من هنوز متوجه نمی شوم که چرا به بچه ها نیاز دارم. از آنجا که زمان گرفتن دختر اول است؟ این احمقانه است از آنجا که من از یک سن سالم تر می ترسم؟ به نظر می رسد به نحوی خودخواهانه. احتمالا اگر فردی باشد که من مطمئن هستم که این اتفاق خواهد افتاد. اما در حالی که حتی نزدیک نیست.

فرم ورزشی خوب در فروشگاه خرید نخواهد کرد

فرم ورزشی خوب در فروشگاه خرید نخواهد کرد

عکس: آرشیو شخصی ایوان Chuikov

- احتمالا خانواده از طریق خودخواهانه خود انتقال می یابد.

- بله، عشق برای من این است که شما خودتان را قربانی کنید و فدا کنید. تا کنون من خانه ام را تمرین کرده ام. من برادر و خواهر بزرگتر دارم، آنها خانواده ها، کودکان دارند. من با خواهرزاده ارتباط برقرار می کنم، همچنین پسر دوستم را دوست دارم. من مسئول و در مقابل پدر و مادر شما هستم ... مرحله زمانی که من یک جوجه بود که از لانه خراب شده بود، برای ساختن زندگی بزرگسال من خراب شد. حالا من به دسته ی یک مرد جوان تبدیل شدم که متوجه می شود که چه چیزی باید به بستگانش کمک کند و از آنها مراقبت کند. من امیدوارم که در آینده نزدیک من می توانم تجربه خود را در خانواده خود اعمال کنم. اما من نمی خواهم چیزی را بسازم.

- چه فکر می کنید بهتر است زمانی که انتخاب شده از حوزه شما باشد بهتر است؟

- من اغلب از خودم پرسیدم این سوال. به ویژه در حال حاضر، زمانی که دوباره آزاد هستم (لبخند می زند.) احتمالا، اگر شما هر دو نفر از حرفه خلاق هستید، آسان تر است. هنرمند متوجه خواهد شد که چقدر طول می کشد در طول اترها، فیلمبرداری. من برای مدت طولانی با این مشکل مواجه شدم. دختر من واقعا متهم شد: "شما خسته هستید؟ با یک میکروفون ایستاده؟ " و از لحاظ جسمی، از لحاظ اخلاقی، تخلیه رخ می دهد. خوب، یک فرد را می توان به یک چیز خلاقانه توضیح داد که گاهی اوقات باید تنها باشید. یا برای یک هفته برای تیراندازی بروید. و شاید شما ممکن است مجبور شوید با دختران دیگر ارتباط برقرار کنید، حتی فریبنده. این موضوع اعتماد است. در اینجا این است که چگونه دست بازیگران نگه داشته می شود، می بینیم که همسر آنها بر روی صفحه نمایش عشق را با یک مرد دیگر دوست دارد! من اخیرا در یک فیلم تیراندازی کردم، جایی که، در طرح، من دائما دوست دخترم را تغییر دادم. و من صحنه های کنار تخت وجود دارد ... اولین بار من آن را انجام دادم. این بسیار عجیب است. (می خندد.) و من ارائه دادم که اگر بتوانم دخترم را ببینم، احتمالا ناخوشایند خواهد بود.

- تو حسودی؟

- بله بسیار. اما من بر روی آن کار می کنم. حسادت ناشی از عدم اطمینان است. هنگامی که به یک فرد اعتماد دارید، او برگ می کند. من می توانم بگویم که در طول سال گذشته، در این راستا موفق شدم.

ادامه مطلب