سرگئی Svetlakov: "Tosya پر از تپه ای بود که نه یک روانشناس یا الکل، مقابله نکنند

Anonim

من به یاد داشته باشید، چند سال پیش، کمدی باشگاه Parachiki خود پیشنهاد کرد تا مصاحبه با کسی از ساکنان. در حال حاضر وضعیت دقیقا مخالف است. برای رسیدن به یک مخاطب، شما باید در پیشبرد مذاکره کنید: قهرمان باید تصمیم بگیرد که آیا او می تواند زمان را در برنامه زمانبندی خود را از بین ببرد.

سرگئی Svetlakov در خانواده کارگران راه آهن متولد شد، فارغ التحصیل از دانشگاه دولتی دولتی اورال، با هزینه حمل و نقل حمل و نقل کار کرد. تنها چیزی که یک مرد را از حومه های کاری در میان همه دیگران اختصاص داد، حس عالی طنز است. او تیم KVN "Pelmeni Ural" را بازی کرد، و این واقعیت است که بعدها به یک نوع بلیط به آینده ای روشن تبدیل شد. با این حال، در دور 2000، از Yekaterinburg بومی خود، سرگئی به سختی می توانست تصور کند که پروژه کانال TNT "روسیه ما" محبوب شده است، و خود را در میان ارائه دهندگان تلویزیون برتر خواهد بود. آیا او خوشحال است، افتخار است؟ همه چیز قطعا نیست. پس از همه، جای تعجب نیست که آنها در مورد سه آزمایش جدی - لوله های آتش، آب و مس صحبت می کنند. در مورد Svetlakov، هزینه محبوبیت و افتخار قابل توجه بود.

سرگئی، هنگامی که شما برای تسخیر پایتخت رفتید، می دانست که پیش رو منتظر شما بود؟

سرگئی سوتلاکوف: "نه، چگونه می توانم چنین پیش بینی کنم؟! من برنده "نبرد روانشناسان" نیستم. من رانندگی کردم که نامیده می شود، جایی نیست. یک ترس دیوانه در داخل و خانواده اش وجود داشت که او از محل فاصله خارج شد و شخصا، جاه طلبی های او خلاق و مردان بود. بازگشت به Yekaterinburg با دم دم - این یک ترومای روانشناختی برای زندگی است! برای یک گام مشابه یک بار دیگر، شجاعت کافی وجود خواهد داشت. اولین بار کمبود پول را فشار داد، خانواده ناخوشایند. بدهی های ابدی، راه اندازی مجدد اجاره آپارتمان اجاره در یک منطقه مسکونی. من سعی کردم که خانواده چیزی را احساس نکنند. همسر همه مشکلات را اختصاص نمی داد. خیلی بر روی نقشه قرار داده شده است. هیچ بستگان و یا مشتریان بالا که حداقل برخی از پیشرفت ها را در طرح حرفه ای تضمین نمی کنند، نبود. طرح کلاسیک: یک مرد از یک ساختمان پنج طبقه در Yekaterinburg سوار با کیسه های چکرز برای تسخیر مسکو. "

در دوران کودکی، Seryozha یک کودک بدبخت بود و انکدوتا او به ارمغان آورد شرکت برادر بزرگتر دیما (در عکس درست است). عکس: آرشیو شخصی سرگئی Svetlakova.

در دوران کودکی، Seryozha یک کودک بدبخت بود و انکدوتا او به ارمغان آورد شرکت برادر بزرگتر دیما (در عکس درست است). عکس: آرشیو شخصی سرگئی Svetlakova.

چه نوع او به نظر می رسید؟

سرگئی: "من نمی توانم بگویم که من شهر را دوست نداشتم. در عوض، من مسکو را با یک دفتر راحت مناسب مقایسه می کنم. اتاق های مختلفی با افراد مختلف وجود دارد، همه چیز کار می کند. یک مکان برای استراحت، خلاق، بخش سرگرمی وجود دارد. این زیرساخت برای کار، و نه برای زندگی خانوادگی پایدار و سالم. واضح است که شخصی من تبدیل به پس زمینه شد. در آن زمان سعی کردم متوجه شدم، و مهم بود که همه چیز معلوم شد. و چنین شانس این شهر را به ارمغان می آورد. تبدیل شدن به کسی، و نه چیزی در مسکو. در هر صورت، هیچ شخصی برای یک فرد روسی وجود ندارد. در حال حاضر، زمانی که یک پایه خاص گذاشته شده است، من یک بازنویسی از زندگی دارم. پیش از این، روز در دقیقه نقاشی شد و خانواده زمان را از یازده سالگی به هفت صبح تا هفت صبح نشان داده است - زمانی که تمام خانه های خانگی قبلا خوابید. البته، چند هفته آخر هفته صادر شد، اما کافی نبود. در حال حاضر من به روش تماشا پایبند هستم: من دو هفته کار می کنم، و من سعی می کنم یک هفته با خانواده ام صرف کنم. این فرصت را به نظر نمی آورد که تمام وقت در مسکو باشد، بلکه به جایی که استراحت می کند، ترک، جایی که هوا تازه و طبیعت، که در آن شما فقط می توانید از ارتباطات با فرزندان خود لذت ببرید، عزیزان. اگر من برخی از تیراندازی در یک شهر دیگر، خانواده زندگی می کنند که من تیراندازی می کنم. قبلا این نبود - من به تنهایی ترک کردم. "

در حال حاضر، در روابط جدید، آیا سعی می کنید از اشتباهات گذشته اجتناب کنید؟

سرگئی: "گناه از تجربه شما استفاده نمی کند. بله، و کسی نمی تواند مانع از آن شود، اما نه همیشه به اندازه کافی حکمت را برای انتخاب افراد و راهنمایی ها. یک فرد متوجه می شود که درد تنها زمانی است که او خود را بر روی ریز ریز می کند. اما زندگی می رود، همه چیز تغییر می کند، ما رشد می کنیم. "

اظهار نظر در مورد طلاق اخیر، شما گفتید که همسر متوقف شده در زندگی شما، خلاقیت شما را متوقف کرد. اما آیا او تمام این سالها از شما حمایت کرد؟

سرگئی: "بله در واقع، همه چیز مهربان بود. در یک خانواده معمولی، شاید کافی باشد اما مردم خلاق هستند - غیر طبیعی است. من درک می کنم که یول فاقد توجه، شوهرش نزدیک بود، که برخی از مشکلات خانوادگی را حل می کند. و من "غیر طبیعی" را در کنار او نداشتم. " (سرگئی و جولیا در سال های دانشجویی ملاقات کردند. آنها در یک دانشگاه تحصیل کردند. دختر Nastya در ازدواج متولد شد، این سال او پنج ساله خواهد بود. - توجه داشته باشید. aut. aut.)

موسی به شما نیاز داشت؟

سرگئی: "و همچنین موز. اما در مورد من، این فردی نیست که شعر را از صبح تا عصر بخوانم. و کسی که من را درک می کند خیلی خوب است که حتی لازم نیست که چیزی را توضیح دهیم. کسی که احساس می کند زمانی که شما نیاز به حمایت از زمانی که لمس نیست، و هنگامی که در هیچ مورد نمی توانید به جایی بروید. نیازی به مذاکره نیست همه چیز به طور طبیعی بین عشق مردم اتفاق می افتد. و مهم نیست که چقدر زمان آنها با هم هستند، - موضوع، اتصال آنها، به چگونگی انجام دادن. با ما از جولیا، این موضوع قطع شد. و بدون آن، ما دو فرد خودکفا هستیم که به سادگی در یک فضای وجود دارد. من فکر نکردم که روزی تفسیر شود. من به مردان دیگر نگاه کردم که خانواده را ترک کردند، و به نظر من وحشی بود. و اکنون، در تجربه او متوجه شدم که این می تواند با هر کدام اتفاق بیفتد. زندگی خود را غیر ممکن نیست. اگر به خودتان اهمیتی ندهید و نزدیک است. زنده ماندن چیزی که می توانید می توانید بیاورید - نه. بسیاری از ده ها سالها در ناراحتی زندگی می کنند، اما من نمی فهمم. اگر چیزی برای مراقبت دارید، باید هر راهی را انجام دهید. اگر چیزی برای انجام دادن ندارید، باید بخشی از آن داشته باشید. "

راه آهن پیشین به سختی می توانست تصور کند که او به زودی در میان ارائه دهندگان تلویزیون برتر خواهد بود. .

راه آهن پیشین به سختی می توانست تصور کند که او به زودی در میان ارائه دهندگان تلویزیون برتر خواهد بود. .

ظاهرا، آشنایی با آنتونینا آخرین قطره شد؟

سرگئی: "نه، کاسه به مدت طولانی پر شده است. با جولیا، ما به اندازه کافی ذهن داشتیم تا در لحظه مناسب متوقف شویم تا همه چیز از طریق لبه تغییر نکند. و احساسات منفی غلبه نکردند، که مردم اغلب در طلاق آزمایش می شوند. ما همه چیز را در زمان درک کردیم و موفق به مذاکره شد. البته، سخت بود، اما ما با دوستانمان شکست خوردیم - کسانی که دو بار در هفته برگزار می شوند و متوجه می شوند که چطور همه چیز اتفاق می افتد. به علاوه ما یک کودک مشترک داریم و برخی از سوالات مربوط به تربیت دختر شما، ما با هم تصمیم می گیریم. "

زنان هنوز هم نگران نباشید.

سرگئی: "مردم خلاق - غرور طبیعت. باور کن، من هم آسان نبودم و من خوشحالم که با توسو دیدم. این یک هدیه از سرنوشت بود به طوری که من جایی را لغزش نکردم. نیم سال "قرمز" - به اندازه کافی. Tosya به نظر می رسد در زمان ظاهر شد و پر از آن بود که خالی در داخل، که نه ارتباط با یک روانشناس یا الکل و نه روابط ناامید کمک نمی کند. این فقط می تواند عشق واقعی را انجام دهد. و خدا را شکر، بحران نیمه سالانه قادر به غلبه بر آن بود. من خوشحالم که اکنون همه چیز خیلی خوب است - هر دو در خانه و در محل کار. نوار نور می رود. "

احتمالا یک مرد موفق آسان نیست که چگونگی صادقانه زنان به او اعتقاد داشته باشیم؟

سرگئی: "خب، من نمی دانم ... من برای من بسیار روشن است. من نمی گویم ساعت، اما چند روز به اندازه کافی برای قرار دادن تمام نقاط است. و سپس من فقط تصمیم را قبول می کنم: من به آن نیاز دارم یا نه. بنابراین با تمام زنان من بود، همچنین با Trey نیز معلوم شد. من احساس عشق و صداقت او را احساس کردم و در یک زمان به سر می برد. البته، شما نباید صلح آمیز از Tosi، که در جنگ شخص دیگری من را نجات داد. آن را با یک جلیقه که در آن گریه می کنند مقایسه کنید. لحظات جالب توجه در بخش من وجود داشت، و به طور کلی بسیاری از شگفت انگیز با هر دو ما اتفاق افتاد (و اتفاق می افتد). هیچ کس خود را موتور بهداشتی نمی داند. "

سرگئی و آنتونینا در ماه ژوئیه سال جاری در سفارت فدراسیون روسیه در ریگا ازدواج را ثبت کرده اند. سپس پسرش ایوان در جهان ظاهر شد. عکس: آرشیو شخصی سرگئی Svetlakova.

سرگئی و آنتونینا در ماه ژوئیه سال جاری در سفارت فدراسیون روسیه در ریگا ازدواج را ثبت کرده اند. سپس پسرش ایوان در جهان ظاهر شد. عکس: آرشیو شخصی سرگئی Svetlakova.

من مجبور شدم تلاش کنم تا قلب زیبایی را فتح کنم؟

سرگئی: "بله، این بار همه چیز خیلی ساده نیست، همانطور که اغلب اتفاق افتاد. ما و من در Krasnodar در Premiere از فیلم من آشنا شدم. او مسئول ورود من بود. خوب، اینجا - همانطور که ملاقات کردم، من صرف کردم. با این حال، چیزی به روح من افتاد، و من شروع به نوشتن او و تماس کردم. چندین بار او را دعوت کرد تا من را به مسکو بفرستد، که Tosya با امتناع پاسخ داد. و حتی توضیحاتی که من قبلا از همسرم به طور جداگانه از همسرم زندگی می کنم (در آن زمان ما هنوز طلاق را صادر نکرده ایم)، او تحت تاثیر قرار نگرفت. من گفتم که این بازدید به او ملزم نیست، من یکپارچگی شخصی را تضمین می کنم. (می خندد.) یک هتل پرداخت شده، یک اتاق جداگانه وجود خواهد داشت. ما فقط با هم وقت صرف می کنیم، نزدیکتر می شویم آنچه او گفت: "اگر می خواهید، بیا، بیا." و من، همانطور که من در ماشین نشسته بودم، به طوری مستقیما به فرودگاه رفتم. و پس از چند ساعت در حال حاضر در کراسنودار. ما در برابر یکدیگر ایستاده و سکوت کردیم. و سپس او می گوید: "پس ما چه کار خواهیم کرد؟" من همه چیز را به وضوح توضیح دادم. "

چرا او نمی خواست بیاید؟ این واقعیت را متوقف کنید که شما یک فرد عمومی هستید؟

سرگئی: "و در واقع:" چه، احمق، رفت؟ Seryoga، همان در مسکو دعوت شد! "اکنون کسی را شگفت زده می کند، اما قبل از آن رفتار هر گونه سؤال را ایجاد می کند. بنابراین یک زن عادی شایسته رفتار می کند که حس اعتماد به نفس دارد. بله، شاید اگر Tosya بلافاصله، در اولین تماس، عجله به من، با ما اتفاق نمی افتد. او فقط از طریق کاما عبور می کند. و پس از آن نقطه قرار داده شده است. من فکر می کنم این نگرش مناسب نسبت به زندگی است، زیرا مردان ارزشمند هستند. من دوستان زیادی دارم - زنان زیبا و جذاب که شگفت زده شده اند: "چرا من با مردان خوش شانس نیستم؟" من جواب می دهم: "بله، چون هر شب با چیزهای مختلف می خوابید." "و من به دنبال آن هستم،" او توضیح می دهد. بله، او به دنبال یک Tyk است ".

سرگئی Svetlakov:

"از تئوسی، که در جنگ شخص دیگری من را نجات داد، صلحبان را بسازید. لحظات جالب توجه به بخش من وجود داشت، و بسیاری از شگفت انگیز به هر دو ما اتفاق افتاد. " عکس: آرشیو شخصی سرگئی Svetlakova.

یعنی حاکمیت پنج تاریخ، دانه ای منطقی است؟

سرگئی: "من نمی خواهم کسی را محکوم کنم: چه کسی می خواهد، پس زندگی می کند. اما، به نظر من، برخی از دوره ها به سادگی لازم است که یکدیگر را بدانند. مطمئنا بستگی دارد، البته، یک هدف یک زن است. اگر از سکوت راضی باشد، با چه کسی و کجا ادعا نمی شود؟ و اگر او هنوز برنامه هایی را برای آینده مشترک ایجاد می کند، حماقت بزرگی رفتار می کند. "

آیا خانواده شما در حال حاضر در Jurmala است؟ آیا شما از دست می دهید؟

سرگئی: "بله، بسیار. اما پروژه های به زودی تکمیل خواهند شد. در حال حاضر تمام فیلم ها، تبلیغات، و از طرف کسب و کار را به نظر می رسید همه چیز به نظر می رسید بهبود یافته است. (سرگئی رستوران خود را باز کرد. - تقریبا. Auth.) یک هفته تعطیلات خواهد بود. "

به تازگی، ما اغلب شما را در صفحه نمایش بزرگ می بینیم. آیا می خواهید توانایی های عمل خود را بررسی کنید؟

سرگئی: "بله، این موج من را پوشانده است. سینما برای من جالب است من می خواهم درک کنم که آیا می توانم چیزی را در این زمینه ایجاد کنم. بنابراین، من نه تنها خودم را از بین می برم، اما من سناریوها را نوشتم، من در حال تولید هستم. به زودی دو نقاشی با مشارکت من وجود دارد. هر دو آنها - درباره ما، درباره روسیه. و این نوعی براق وحشتناک نیست، نه تشویق. و فیلم ها با افکار که من در طول سال ها قرار داده ام و روی کاغذ ثبت شده است. (می خندد.) بنابراین این امکان نه تنها افراد برای سرگرمی نیست بلکه بیان می شود. "

در نقاشی "گورکی!"، که اخیرا به اجاره رفتید، نه تنها تاما را بازی می کنید، بلکه به عنوان یک تولید کننده عمل می کند. ایده را دوست داری؟

سرگئی: "گورکی!" - این یک داستان کاملا محبوب است. هنگامی که یک دیسک با مسائل آزمون "روسیه ما" در تمام کافه ها بود، فرودگاه ها، او به سمت یکدیگر منتقل شد. او پس زمینه زندگی در روسیه بود. من می خواهم "تلخ!" او چنین ضربه ای مردمی شد، اتمسفر مربوط به ذهنیت ما. امیدوارم همه چیز دقیقا به زندگی واقعی برسد. و غمگین و شاد - چه کسی چه خواهد دید ".

سرگئی Svetlakov:

پس از انتشار فیلم "جنگل" نوشت که Svetlakova یک رابطه با ایمان برژنف بود. .

این اولین مدرسه ای است و بازیگران جوان هستند. شما پول ریسک می کنید ...

سرگئی: "من در زندگی در زندگی یک خطر هستم! در واقع، من به این افراد اعتقاد دارم. اجازه دهید آن را ستاره نزن، اما بازیگران بسیار با استعداد هستند، امیدوار کننده هستند که می خواهند کاری انجام دهند. آنها برای تجارت "تیز" نیستند. وعده ما هماهنگ است: لازم است که در کیفیت بالا کار کنیم، و پول خواهد آمد. هر کس چشم سوزانده بود، تمام این پروژه بیمار بود، تمام آخرین ها بر روی تیراندازی گذاشته شد. "

شما نقش کوچکی دارید ...

سرگئی: "خب، بله، نه اصلی."

و چرا؟

سرگئی: "بله، من به آنجا نیازی ندارم. در ابتدا، نقش من در اسکریپت نبود. سپس به خصوص desumali، آنها تصمیم گرفتند تا بازی های جوان را رقیق کنند. مانند Eldar Ryazanov - باید کسی نشسته در نزدیکی هیپوتاموس و خواب تمام فیلم وجود دارد. نقش کوچک است، اما به نظر من روشن است. من فکر می کنم بیننده از روح لذت خواهد برد. "

چنین رویدادی مانند عروسی، آیا شما احساسات دارید؟

سرگئی: "مخلوط. یک عروسی در زندگی من وجود داشت، اما خاطرات عاشقانه ای در مورد این نداشتم. این به عنوان یک وظیفه درک شده بود، دیوانه رشته ای برای زنده ماندن. سنت های بدهی این یک تمرین از نوعی رویای نبود. من به مردم احترام می گذارم که می فهمند که عروسی هنوز یک تعطیلات برای دو نفر است و نیروها را برای مقاومت در برابر افکار عمومی پیدا می کنند. همچنین در فیلم. شخصیت اصلی چشم انداز خود را داشت، چگونگی ترتیب مراسم. او علیه خانواده رفت و مخفیانه کاشت کرد تا این رویداد مهم را در زندگی خود جشن بگیرد، زیرا او می خواست او را در رویاهای خود نقاشی کند. طنز این است که جشن او همزمان با تعطیلات برای بستگان، از اینجا کل کاواداع معلوم شد. "

واضح است که چرا شما به سادگی با آنتونینا امضا شده اید ... (سرگئی Svetlakov و ازدواج مورد علاقه خود را در سفارت فدراسیون روسیه در ریگا امضا کرده اید. تنها شاهد مراسم رسمی نماینده سفارت بود. - تقریبا. Auth. )

سرگئی: "ما هنوز هیچ عروسی نداشتیم. این اسکریپت نوشته شده است ما تصمیم گرفتیم یک حزب غیر یکنواخت را ترتیب دهیم، اما تا حدودی، به طوری که مردم، احساسات، شرکت ها را مخلوط نکنیم. در لتونی، Sabantuy قبلا به بچه ها از کمدی باشگاه شده است. اما آنها حتی نمی دانستند چه نوع حزبی. من به طور خاص کاشته شده است به طوری که مردم در مورد هدایا نگران نباشید. یک تعطیلات زیبا زیبا در چهل مرد وجود داشت. هر کس سرگرم کننده بود و در نهایت من تولد خانواده ما را با Treia اعلام کرد. این یک عروسی "شروع" شد.

شما nemerekantile هستید؟ بسیاری از، برعکس، لیستی از هدایایی را تشکیل می دهند که به فروشگاه دعوت شده اند.

سرگئی: "بله، چنین طرح وجود دارد. اما این به من لذت نمی برد. من می خواهم همه چیز صادق باشم برخی از چیزهای مادی برای خود و خانواده تان می توانم خودم را بخرم، من از دوستان و آشنایان نیاز ندارم. من فکر می کنم مهم ترین گنج در زندگی، توانایی خیره شدن و تعجب است. اگر دوستان من را به تعجب و لطفا، یک هدیه نباید در انتقال دهنده با پول باشد. احساسات برجسته، چهارگوشه نوشته شده - بسیار دلپذیر تر است و این به معنی خیلی بیشتر از من است تا احمقانه به برخی از فروشگاه ها. "

سرگئی Svetlakov:

در کمدی "گورکی!" سرگئی Svetlakova دیمیتری نیز (در عکس - راست) بازی می شود. این اولین اوست. .

چرا Ivan Urgant را خیلی دوست دارید؟

سرگئی: "؟؟؟"

حتی پسر به افتخار او تماس گرفت!

سرگئی: "این مطبوعات بسیار نوشت. و من فقط همه ایوانوف را ذکر کردم، که در زندگی من ملاقات کرد و حدس زدن پیشنهاد کرد، به افتخار اینکه من فرزند را صدا زدم. به هر حال، همه اینها ایواناها با استعداد، مهربان، افراد مثبت هستند. این یک نوع تصویر جمعی است که در آن Urgant و البته است. او دوست خوب من است، من به او بسیار احترام می گذارم، من دوست دارم. ما خلاقیت مشترک عالی داشتیم. من امیدوارم که هنوز هم ممکن است با هم کار کنیم. بنابراین در این نام - هر دو Urgant و Turgenev، و همه بزرگترین ایواناها متصل شده اند. این در آگاهی من با کشور ما همراه است، با روح عظیم، عشق، استعداد و قدرت. "

همانطور که برای روابط با Urgant - آیا رقابت بین شما وجود دارد؟

سرگئی: "خوشبختانه، نه. کسانی که می گویند آنها همکاران موفق تر را حس نمی کنند، دروغ می گویند. حسادت یک احساس طبیعی انسان است. این ناگزیر بوجود می آید اما لازم است که آن را در خود قرار دهید، در دورترین گوشه ای از روح، در اتاق زیر شیروانی قرار دهید و کلید را ببندید. این یک کار داخلی است. و ایوان و من دینی های یکدیگر را نمی خوانند، اغلب انتقادات را بیان می کنند، بعضی از راهنمایی ها را ارائه می دهند. و به طور معمول درک می شود. به عنوان یک قاعده، اگر یک فرد به طور موفقیت آمیز یک حرفه ای با موفقیت داشته باشد، در طول زمان او به سادگی مانند یک درخت خزه است، تمام وقت ستایش می شود. و از طریق این CORRA، او دیگر نمی تواند از وضعیت قدردانی کند. من اغلب تصویری از این که چگونه سه تا پنج یا ده نفر در برخی از هنرمندان یا تلویزیون تلویزیونی پیاده می شوند و پادشاه کوچکی از او را تماشا می کنند. به همین دلیل، نه وانی هیچ مدیر ندارد ما نمی توانیم به کسی اعتماد کنیم من تمام سناریوها را می خوانم، تصمیم می گیرم که کجا عمل کنم، جایی که هیچ پروژه ای وجود ندارد که در آن پروژه ها شرکت کنند. طول می کشد، اما باعث می شود که در مقابل خود و در مقابل بیننده صادق باشید. مسئولیت بزرگ، بلکه یک پاداش بزرگ، هر دو اخلاقی و مادی است. بنابراین ... و کجا شروع کردید؟ "

سرگئی Svetlakov:

"زندگی شما غیرممکن است. زنده ماندن چیزی که می توانید می توانید بیاورید - نه. اگر چیزی برای مراقبت دارید، باید هر راهی را انجام دهید. اگر چیزی برای انجام دادن ندارید، باید بخشی از آن داشته باشید. " عکس: آرشیو شخصی سرگئی Svetlakova.

با این واقعیت که شما و اورگان با یکدیگر صحبت می کنید، همه حقیقت را در چشم صحبت می کنند.

سرگئی: "بله، و بسیار ارزشمند است. تن اعتماد یک نادر بودن بزرگ است. پس از همه، اغلب مردم یک حقیقت ناخوشایند را می سازند، به طوری که روابط را از بین ببرند، دوستان خود را حفظ کنند. "

سرگئی، اگر شما دوره زندگی را به مسکو مقایسه کنید و زمانی که شما شادتر احساس کردید؟

سرگئی: "بخش اول زندگی برای من کاملا مناسب است، من هیچ چیز را در آن تغییر نخواهم داد. یک دانشگاه، دوستان، کلاسهای KVN، ورزش حرفه ای وجود داشت. خاطرات لانه بومی که از آن پرواز کردم، تنها مثبت ترین بود. اما در زندگی مسکو، فریبندگی های آن وجود دارد. من از افرادی که با من کار می کنند سپاسگزارم، شهر که مرا پذیرفت. در حقیقت، من از همه چیزهایی که اتفاق می افتد سپاسگزارم. هیچ شریدی وجود نداشت که من را در داخل بخورد، به طرف دیگر فرستاده شد. همه چیزهایی که در زندگی من اتفاق افتاد، برای چیزی اتفاق می افتاد، این یک تجربه زندگی است. "

چگونه خود را در پیری می بینید؟

سرگئی: "یک تصویر وجود دارد، طنز آمیز تر از ارتباط با واقعیت است. این یک نوع مراقبه است. وقتی خلق بدی دارم و می خواهم آرام باشم، تصور می کنم یک استراحت: در اطراف صخره های بالا، دریا در پایین پوشش داده شده است. در صخره ها تخت آهن را با یک شبکه نمونه شوروی قرار می دهد. و من بر روی این تخت دروغ می گویم. باد باد من ریش خاکستری من، و یک پرستار جوان در یک حمام کوچک و با لب های زیبا رنگ شده به دقت یک پتو را بر روی من اصلاح می کند ... به آرامی به آرامی قطره قطره قطره با "مارتینی" ... من لبخند می زنم و به امواج نگاه می کنم. و در این وضعیت برای من مناسب است. "

ادامه مطلب