Ararat و Ekaterina Keskian: "ما یک خانواده نابولیت داریم!"

Anonim

چنین متفاوت و همه با هم با هم. Ararat Keskian و همسرش Ekaterina نه سال پیش به لطف یک پروژه مشترک ملاقات کردند. آنها به اندازه کافی به اندازه کافی نگاه کردند، اما جالب ترین پس از عروسی آغاز شد. چگونه بازیگر خود را شوخی می کند، آنها یک خانواده غیر سیاسی دارند. با این حال، عشق به غلبه بر تمام مشکلات و تناقضات کمک می کند. جزئیات - در مصاحبه با مجله "اتمسفر".

- کاترین، تمبر در گذرنامه چقدر است؟ آیا شما احساس تغییرات قابل توجهی را هنگامی که شما همسر من شد؟

کاترین : در واقع، در واقع تمبر هر چیزی را تغییر می دهد. و در اینجا من نه تنها به تجربه شخصی، بلکه بر تجربه زوج ها، که من کار می کنم (من آژانس عروسی من دارم) تکیه خواهم کرد. اما برای یک زن به معنای زیاد است. اعتماد داخلی در فردا ظاهر می شود. هنگامی که یک زن، با یک مرد در یک ازدواج مدنی، می گوید که همه او مناسب است، او Glavit است. اغلب به نتیجه نمی رسند که ازدواج یک ابتکار انسان است. اما زمانی که زن مخالف است شرایطی وجود دارد. مردم فقط نمی خواهند مسئولیت بگیرند، برخی از ترس ها وجود دارد. اگر از من بخواهید که آیا به یک ازدواج رسمی وارد شوید، می گویم بله. لازم نیست که عروسی را بسازید - این درست است که مهم نیست. فقط رابطه شما ارزش دارد.

- اما شما چهار بار عروسی خود را بازی کردید ...

کاترین : بله، ما چهار عروسی و عروسی داشتیم. اما تمام مراسم عروسی سنتی نبود، و آنچه که ما خود را می خواستیم. من این چهار جشن را، تعطیلات برای یک عروسی سنتی - با جلسات عروس، ازدواج، ضیافت معامله نمی کردم.

اراده : ما می خواستیم بی سر و صدا به یک دایره باریک از عزیزان وارد شویم، و در شب ما به تایلند پرواز کردیم. اما بسیاری از مردم در نقاشی ما جمع شدند، بنابراین من هنوز مجبور بودم پس از آن به رستوران بروم. و پس از آن - به فرودگاه. در تایلند، ما یک مراسم زیبا داشتیم. هنگامی که ما به مسکو بازگشتیم، معلوم شد که بسیاری از مردم می خواهند این رویداد را با ما جشن بگیرند. در نتیجه، ما شصت نفر را شمارش کردیم! و این عروسی واقعی است! ما در مسکو، در قزاقستان جشن گرفتیم. راه رفتن، به عنوان آن باید باشد! و پس از دو سال و نیم ما یک عروسی داشتیم.

- من می دانم که شما دومین بار ملاقات کردید ...

کاترین : بله، من بعدا در یک شرکت فیلم کار کردم. من می دانستم که آرارات در پروژه های ما مشغول بود، اما من هرگز آن را در سایت دیده ام. پس از پایان فیلمبرداری، ما واقعا دو بار در احزاب قرار گرفتیم. برای اولین بار او مرا به یاد نمی آورد، و در دوم او خود را ملاقات کرد. ما تلفن های خود را مبادله کردیم، شروع به برقراری ارتباط کردیم، نه تلاش برای ایجاد یک تصور بر یکدیگر. نزدیک شدن به تدریج رخ داد. یک لحظه زمانی بود که آرارات ترسید که ما شروع به تماس با یکدیگر کردیم. گفت: "ما باید درجه ارتباط ما را کاهش دهیم." (می خندد.) من پاسخ دادم: "نگران نباش، اجازه دهید همه چیز به آن برسد." و در یک ماه ما به جمهوری دومینیکن پرواز کردیم. ما ده روز شگفت انگیز را صرف کردیم. خیلی خوب بود که من درک کردم: این من است. من می خواهم با این مرد باشم و به آرامی شروع به نشان دادن اینکه می توانم اعتماد کنم.

Ararat و Ekaterina Keskian:

"ما یک خانواده ناپلویتان داریم، هنوز هم آن را دریافت می کنیم: ما می توانیم به گونه ای متوقف شویم که روح وارد روح شود، و ما نمی توانیم تمام روز صحبت کنیم"

عکس: Stasy Smith

اراده : در ابتدا ما دوستان بودیم، نگاه کردیم. من دیگر یک مرد جوان نیستم، پشت سر من تجربه زندگی وجود داشت، و نمی توانست بلافاصله روی چیزی کلیک کند. چنین چیزی وجود نداشت: من دیدم و عاشق شدم. اما در طول ارتباط این اتفاق افتاد.

کاترین : آشنایی با مامان نیز نقش را بازی کرد: ما بلافاصله یکدیگر را دوست داشتیم.

- آرارات، آیا یک کلید شل داشتید؟

اراده : مامان پرواز به مسکو در نخستین فیلم، و آنها ملاقات، به سرعت به دوستان تبدیل شد. آزمون بود، اما کتیا آن را گذراند.

- به منظور ازدواج قوی، مهم است که مردم ارزش های مشابهی داشته باشند ...

اراده : ما برای یک دلیل شروع به زندگی کردیم: کیت همان ارزش های خانوادگی به عنوان من است. اما در عین حال ما بسیار متفاوت هستیم. من هنوز آن را مالش می دهم: ما می توانیم به طوری که روح در روح وارد شود، و ما نمی توانیم تمام روز صحبت کنیم. ما یک خانواده نابالیت داریم

- چه کسی اولین رفتن است؟

اراده : به نظر من این است که من اغلب بیشتر هستم من یک مرد را ترک می کنم

کاترین : Templement با ما آرارات، من یک زن آرام هستم. من می توانم فریاد بزنم، اما در آرامش من. آرارات ارمنی، آنها به سنت های خانواده احترام می گذارند، در حال حاضر تعداد کمی از مردم بسیار مطرح شده اند. و قبل از چشمان من یک نمونه بود - خانواده پدر، که در آن همه بستگان برای یکدیگر کوه، پشتیبانی هستند. در این جنبه ما موافقت کردیم: نزدیک مردم برای ما بسیار مهم هستند. در عین حال، ما یک لیست عظیمی از ناسازگاری داریم. اما ما خیلی دوست یکدیگر را دوست داریم و بر روابط کار می کنیم.

- ماشه دشوار راه رفتن؟

کاترین : ماشه یک سال پس از سه سال، زمانی که اولین فرزند ظاهر شد، آغاز شد. من در بیست و سه سال ازدواج کردم، آراراتا سی و سه بود. تفاوت سن جامد است. یک انتقال روانشناختی وجود داشت: من یک دختر کوچک کوچک بودم، و او یک مرد قوی، دیوار تیتانیوم است، که پشت آن شما می توانید پنهان کنید. اما زمانی که دختر متولد شد، همه چیز شروع به تبدیل شدن کرد، من شروع به احساس متفاوت کردم. من روانشناسی، خود توسعه، تمرینکنندگان معنوی را دوست دارم. آرارات به این معنا کاملا محافظه کار است.

اراده : حالا هر کس روانشناسان تبدیل شده است، این روند مد است. من گوش می دهم، می توانم چیزی را یاد بگیرم، اما به طور کامل آن را در زندگی ام بگذارم یا این چیزی را که مهم است، جایگزین کنم - نه، بعید است. من به منافع کتی احترام می گذارم یک زن که فقط در تمام طول روز در خانه مشغول به کار است، می تواند دیوانه شود. در مناطق مادربزرگ و پدربزرگ نزدیکتر، آنها می توانند با فرزندان باشند. در مسکو، بدون یک پرستار بچه نمی تواند انجام دهد: در بعد از ظهر او با فرزندان است و ما در امور ما مشغول به کار هستیم. و اگر آن را از متن خانواده ما جلوگیری نمی کند - لطفا. اما اگر ما از کار و سرگرمی هایمان لذت برده ایم که ما نمی دانیم چقدر خوب آن را می خوانیم و چگونه زیبایی دخترمان EVA را ترسیم می کنیم، - در نظر بگیرید، جهان سقوط کرد.

Ararat و Ekaterina Keskian:

"ما همه رویا پسران هستیم. اما وقتی یک دختر به نظر می رسد، شما می فهمید که چه نوع شادی است. غیرممکن است که مقاومت در برابر حساسیت به دختر"

عکس: Stasy Smith

- قبلا، شما به دیدگاه های پدرسالارانه پیوستید، حتی در مصاحبه ای گفت: یک زن باید جای خود را بداند.

اراده : من دیدگاه هایم را رد نمی کنم. یک زن باید جای خود را بشناسد، اما همه چیز بستگی دارد به آنچه که آنتونیت خواندن است. من می خواستم بگویم که مرد و زنان جای خود را در زندگی خود دارند، مسئولیت خود را بر عهده دارند. این قرن ها کانون را ایجاد کرده اند. هر کس باید مسئول جبهه خود باشد. اگر کسی لنگ باشد، طراحی می شود، چرخ دنده ها پرواز می کنند.

کاترین : انرژی مردانه و زن بسیار متفاوت است. در یک مرد، او قوی تر است، تهاجمی: او در مورد چیزهاست، و یک زن در مورد عشق و نرمی است. اما این به معنای تمام وقت برای شستن، تمیز کردن و شستشو ظروف نیست. من دو کسب و کار را رهبری می کنم، اما ما یک دستیار خانوار در کودکان - پرستار بچه داریم. لازم نیست همه چیز خود را انجام دهید - کنترل هوشمندانه هوشمندانه. و داستان این واقعیت که مرد و زنان منطقه خود را از مسئولیت خود، ما هنوز باقی مانده است.

- مردان، به ویژه شرقی، اهمیت زیادی به آشپزخانه ...

اراده : آشپزخانه برای زندگی عضو خانواده بسیار مهم است، باید "زنده" باشد. سپس خانه و خانواده "نفس می کشند". آشپزخانه فقط ظروف و جایی است که آنها غذا را باز می کنند. من عاشق خواب هستم، و هنگامی که ما به سوچی می رویم، مادر من از "سلاح های ممنوعه" استفاده می کند. اگر به نظر می رسد که من بیش از حد طول نمی کشد، او شروع به آشپزی چیزی خوشمزه است. و این عطر از ادویه های خاص (مجموعه او)، این بوی هایی که در اطراف خانه گسترش می یابند، چسبیده به پنجه نازک برای من، من را از تخت بیرون می آورند. من ارمنی هستم، به یک آشپزخانه خاصی استفاده می شود. اول، به ملی، دوم، به مامینا. و ظروف وجود دارد که در منوی من به صورت دوره ای باید ظاهر شوند. Katya به سرعت این دستور العمل ها را مطالعه کرد.

کاترین : من از مامان آرارات آموختم تا تمام ظروف را که دوست داشتم آماده کنم: برای من مهم است که او خوب بود. اما این بدان معنا نیست که من تمام روز را در اجاق گاز ایستاده ام. اگر چه دیروز، به عنوان مثال، تصمیم گرفت سوپ لوبیا را در دوازده شب جوش دهد. (می خندد.) من لذت بردم: من یک هفته قبل آماده نشدم. نکته اصلی این است که توافق بین مردم اتفاق می افتد هیچ تحریمی، انتظارات ارزان و غیرقابل قبول وجود ندارد. من برای تعادل معقول هستم و اگر فورا نیاز به کار داشته باشم، و پرستار بچه یک روز است، آرارات با کودکان همراه خواهد شد و ناامید نخواهد شد که این وظیفه مردانه نیست.

"آرارات، مردان معمولا از وارثان رویای، و شما در هر مصاحبه صحبت می کنید که چقدر خوب شما یک دختر است." Senake این تحقیر انرژی، حساسیت به حساسیت؟

اراده : من فقط روز قبل از روز قبل از سوشی پرواز کردم، ما با دوستان خود در یک شرکت مرد نشسته ایم، و من در مورد آن رفتم. هر کس موافقت کرد که ما در مورد پسران رویا، اما زمانی که دختر به نظر می رسد - شما می دانید چه نوع شادی. پسر عالی است، شما می توانید حتی کودکان را مورد بحث قرار دهید، اما موضوعات مردانه. اما غیرممکن است که به دختر خود که دوستت دارید، مقاومت کنید. من بر روی مبل دروغ می گویم، و Dianochka نزدیک شد، به طور منظم فشرده، من سر خود را بر روی شانه من گذاشتم، آغوش گرفتم: "بابا، من می خواهم با شما بمانم." من شک دارم که پسر این کار را انجام خواهد داد. در عوض، آنها با پراکنده پراکنده می شوند. و دختران حساسیت هستند.

کاترین : در ابتدا، آرارات پسر را می خواست. به یاد داشته باشید، ما در سونوگرافی برای یادگیری جنسیت کودک رفتیم. و من واقعا این دکتر را توصیه کردم: آنها می گویند، او همیشه دقیقا به نظر می رسد. و دکتر می گوید: "شما یک دختر خواهید داشت." آرارات بسیار ناراحت بود. و من به خاطر او ناراحت شدم من به ماشین کردم، من - سواری: "شما چه دختر، یک مرد نیست؟" او توسط این خبر شوکه شد، اما پس از آن، و یک سال پس از تولد حوا، او قبلا از این واقعیت که ما یک دختر داشتیم پرتاب کرد. و هنگامی که دیانا متولد شد، او را به دستان خود برد و می گوید: "و اجازه دهید یک دختر سوم را به تولد بدهیم." متوجه شدم که او خودش تغییر کرده است، نرمتر شد.

Ararat و Ekaterina Keskian:

"نه همه چیزهایی که من می توانم به دوستانم بگویم، به شوهرم خواهم گفت. نه به این دلیل که من به او اعتماد ندارم. ما فقط یک فرمت متفاوت از روابط داریم"

عکس: Stasy Smith

- بسیاری از والدین از دوران کودکی سعی می کنند کودکان را با حلقه ها دانلود کنند: آنها می گویند، در زندگی آینده کمک خواهد کرد ...

کاترین : من طرفدار یک ایده مشابه نیستم. من حتی با یک روانشناس صحبت کردم. اینها جاه طلبی والدین خود هستند، آنها غرور خود را گنجینه می کنند و رویاهای ناخوشایند را برآورده می کنند. نزدیک به سن مدرسه، کودکان خود را شروع به نشان دادن علاقه به برخی از درس. و از سه سال شما نیازی به بارگذاری ندارید. پرستار بچه ما - با آموزش پرمجکی. با تشکر از او، دختر ارشد می داند چگونه خواندن، نوشتن، شمارش. کاملا تساوی، شطرنج بازی می کند.

اراده : من با این واقعیت موافقم که کودکان باید چیزی را بگیرند، به ویژه در دوران ابزارها به طوری که همه آنها در تلفن نشسته اند. اما، من فکر می کنم، و هیچ چیز خوب این است که کودک هوا را نمی بیند: آن را از یک لیوان به دیگری می رود و در شب آن را فقط با پای من است. باید دوران کودکی باشد در اینجا در سوچی، دخترانم خاموش می شوند - در آنجا آنها برادران و خواهران دوم پسر عموی خود را دارند، حداقل پنج تا شش نفر در حیاط اجرا می شوند. همیشه برای مهمانان بچه تماس بگیرید این بخش از ذهنیت در جنوب: تماس، یک خانواده بزرگ، روابط مرتبط.

- سوچی برای شما - محل قدرت؟

اراده : بله، انرژی کاملا متفاوت وجود دارد. دو سال پیش، من یک خانه را در پروژه من ساختم. و اکنون او برای او مراقبت می کند، من از نظم حمایت می کنم، و او را با عشق به من پاسخ می دهد. به یاد داشته باشید، یک لحظه وجود داشت، چنین خشم بر روی پیمانکاران مورد آزمایش قرار گرفت که من را فریب داد، فریب خورده بود. من فکر کردم تمام پاها پایین آمده اند! (می خندد آرام درونی آمد این خانه مورد علاقه من، گرم است. قرنطینه ما آنجا را صرف کردیم من نمی خواستم به من و نه کیت به مسکو بازگردم. احتمالا زمان برای زندگی است که در آن شما راحت تر است. من به مسکو علاقه ندارم، من به آن دسته از پایتخت نمی روم، جایی که پیش از آن بود. این امکان وجود خواهد داشت که کسب و کار خود را ترتیب دهید تا بتوانید در سوچی زندگی کنید و در حوزه کار کنید که مشغول آن است. امیدوارم.

- آیا شما هنوز هم علاقه مند به حرفه حرفه ای هستید؟ من می دانم که شما می خواهید خود را در کارگردان سعی کنید.

اراده : من رفتم تا به کارگردان یاد بگیرم. متأسفانه کار فارغ التحصیل هنوز حذف نشده است. اما من نمی خواهم این را بگذارم، در نزدیکترین اهدافم که در این راستا کار می کنم. به هر حال، دیدگاه در طرف دیگر دوربین به من کمک کرد و نگاهی متفاوت به حرفه ای انجام داد. برخی از خطایی که من می توانم اجازه دهم، دیگر اجازه نمی دهم. کارگردان به بازیگر کمک می کند. حداقل، چشمانم در حرفه ی عمل، با من سوزانده نمی شود، افکار من را ندیده ام. این به من لذت می برد

- پس از پروژه، که "به عنوان" به عنوان "دانشگاه" شلیک می کند، بسیار دشوار بود برای پیدا کردن چیز دیگری، نه به پایین نوار؟

اراده : این نه تنها به استعداد بازیگر و همچنین از شجاعت هدایت می شود. وظیفه او این است که بازیگر را در تصویر دیگری ببینید. این کاملا درست نیست که استدلال کنیم که سهام Amplua درست نیست. هر کارگردان یا تولید کننده ترس دارد که تصویری که برای بازیگر ایجاد شده باشد ممکن است از دیگران جلوگیری کند، اغلب اتفاق می افتد که بازیگر از نقش او نترسید یا آن را نمی خواهد. اما در سینما، نمونه هایی کافی وجود دارد که بازیگران از تصاویر موفق و تایید شده نقش های دیگر را بازی کنند و کار خود را ادامه دهند. این نیز مهم است که کدام نقش بازیگر در یک پروژه طولانی بازی انجام می شود. از نقاشی های بسیار روشن، کمیک و غریب برای خلاص شدن از شر سخت تر. اگر ما در مورد من صحبت کنیم، از مایکل خلاص شدن از شر مایکل آسان نخواهد بود اگر ده سال گذشته نبود. این یک زمان بسیار طولانی است. با این حال، من به طور دوره ای قادر به حذف در پروژه های دیگر بودم. و انتقال "نه یک واقعیت"، که من رهبری، من را به طور کامل در کیفیت دیگر - یک خزنده ماجراجویی. و اگر شما بر روی بازخورد در شبکه های اجتماعی تمرکز کنید، امروزه Ararat Ksekyana در حال حاضر با او ارتباط دارد.

- اما برنامه ریزی شده برای ادامه تاریخچه "دانشگاه" برنامه ریزی شده است. مردان قدیمی "...

اراده : آره. البته، به طور اساسی قهرمانان خود را به دست آورد موفق نخواهد شد، مخاطبان آنها را دوست دارند. با این وجود، دانش آموزان دیروز بالغ شدند، آنها در دنیای دیگری وجود دارند و در مورد مشکلات دیگر صحبت می کنند. من مایکل تجربه زندگی خود را ارائه می دهم. (لبخند می زند.)

- کاترین، و شما علاقه مند به کار شوهرت هستید؟

کاترین : مطمئن. از خرافات عمل، او دوست ندارد در مورد چیزی پیش صحبت کند، اما به طور کلی می دانم که در زندگی خلاقانه او چه اتفاقی می افتد. چیزی است که هنوز اجرا نشده است، آن را به نقش ها و مدیر ها مربوط می شود. اما با این حال، من فکر می کنم که همه چیز خوب است. به دلیل پاندمی، بسیاری از تیراندازی به حالت تعلیق درآمده است، اما انتظار می رود که آرارات پیش بینی شود.

"یکی از آنها سریال تلویزیونی" تعطیلات "در TNT است، و یک قهرمان به طور اساسی متفاوت است: یک الیگارشی سخت و بدبینانه.

اراده : بله، این مایکل نیست، مخالفت مطلق! من برای مدت طولانی برای مشارکت در این پروژه موافق نیستم، چیزهایی وجود داشت که من دوست نداشتم، اما ما آنها را مورد بحث قرار دادیم. و عامل اصلی من یک سناریو نبود، نه هزینه ای، بلکه این واقعیت است که من می توانم یک تصویر جدید را امتحان کنم که هنوز نبودم. به همین دلیل من رفتم تا آنجا که من آن را دریافت کردم، به زودی در هوا خواهیم دید.

- چه کسی بر روی ایجاد شخصیت خود متمرکز بود؟

اراده : مردی بود که از آن تغذیه کردم. هنگامی که من شروع به آماده شدن برای این نقش کردم، مدیر گفت: "آیا چیزی شبیه به Artak Gasparyan" (این دوست خوب ما، یکی از اعضای سابق تیم KVN "ارمنستان جدید است). من شگفت زده شدم: "این یک نوع کاملا متفاوت، رشد کم، نازک است." - "شبیه به Gasparyan، تنها بزرگ و ریش". اما برای من نزدیک به قهرمان اندی گارسیا بود - صاحب کازینو در فیلم "11 دوستان اوون". این احتمالا بر اوست، من به درجه ای بیشتر بودم. عکسها در Gelendzhik بودند، دوران کودکی من نیز در شهر جنوبی گذشت، صمیمیت خاصی از ذهنیت حضور داشت. بنابراین، احساس راحتی کردم.

- چگونه شما معمولا تعطیلات خود را با خانواده تان صرف می کنید؟

اراده : هنگامی که این فرصت به نظر می رسد، چند روز اول من کاملا استراحت می کنم بقیه: دریا، استخر. من به تلفن نمی روم، من با دخترانم بازی می کنم، استراحت کنم. اما بعد از مدتی تمایل به رفتن به جایی وجود دارد، برای دیدن مناظر. تقریبا همیشه ماشین را برای اجاره می گیریم - و ما برای احساسات روشن می رویم.

Ararat و Ekaterina Keskian:

"بیشتر، بیشتر روابط ما باز می شود، ما درک متقابل، اعتماد، گرما"

عکس: Stasy Smith

آیا شما نیاز به سفر با هم، بدون فرزند دارید؟

کاترین : هنگامی که هر دو یا سه ماه هر دو یا سه ماه می خواهم جایی برای چند روز ترک کنم. ما این کار را در اروپا انجام دادیم، سپس در ایروان. ما چنین سفرهایی را دوست داریم، آن را راه اندازی مجدد می کنیم.

اراده : خانواده خانواده بر روی احساسات کار می کنند. و بدون عاشقانه ما به عنوان بنزین، توسط inertia حرکت می کنیم. صبح آنها بچه ها را به مدرسه رها کردند، در شب ملاقات کردند، در شب ملاقات کردند، جفت عبارات منتقل شد - و همه، به خواب. با عاشقانه، هر چیز دیگری! در شب پرش به ماشین، آنها قهوه را گرفتند، سوار شدن در جلب، شب مسکو، نشسته در یک کافه. روابط بدون عاشقانه - Seryos! به طور دوره ای، ما موفق به دور شدن از Katya در جایی حداقل برای چند روز. چند بار در انگلستان بود. اما هنوز نمی توانیم فرزندان را برای مدت طولانی ترک کنیم. ما هنوز با دختران خود اشباع نشده ایم، من می خواهم با آنها باشم. تمرین نشان داده است که حتی دو روز طول می کشد، ما شروع به از دست دادن، تماس های ویدئویی شروع می کنیم، شما می خواهید این چیز را کمی خوشحال کنید، ببینید چه کاری انجام می دهند.

- کاترین، آیا برای شوهر شما یک دوست مهم است؟

کاترین : نه همه من می توانم به دوستانم بگویم، به شوهرم می گویم. نه به این دلیل که من به او اعتماد ندارم، فقط فرمت های مختلفی از روابط وجود دارد. چیزهایی وجود دارد که ما اجازه نمی دهیم که خود را با یکدیگر انجام دهید یا بحث کنید، برخی از صمیمیت را حفظ کنید. Ararat نزدیک ترین چیز برای من است، اما دوست نیست. من نمی خواهم با شوهرم دوست باشم، او به من نیاز دارد. (لبخند می زند.)

- آرارات، اگر نوعی از مشکلی وجود داشته باشد، مشکلاتی که با آنها به اشتراک می گذارید؟

اراده : مشکل مربوط به تنها من، من با کسی بحث نمی کنم. و چرا دیگران کشتی؟ قبل از چشمانم، من نمونه ای از پدرم، آرامش، قضایی داشتم که دارای ذهن تحلیلی است - من به یاد نمی آورم که او به کسی شکایت کند. او تصمیم گرفت همه چیز - مخزن! من سعی می کنم همین کار را انجام دهم. اگر من در مورد مشکل به تنهایی با من فکر می کنم، احتمال بیشتری دارم که راه حل مناسب را پیدا کنم. Katya با تجربه آموزش داده می شود که زمانی که من در مورد چیزی فکر می کنم، بهتر است به من لمس، آن را راه اندازی مجدد. او گاهی اوقات می گوید که من یک بار دیگر افسرده شدم، خودم را پذیرفته ام. اما ما دیدگاه دیگری از وضعیت داریم. من شخصا معتقدم که این تلاش برای تجزیه و تحلیل و پیدا کردن راه حل است. اما اگر این مشکلات جهانی باشد که من نمی توانم مقابله کنم، چند نفر را که می توانم به اشتراک بگذارم، داشته باشم.

- Katya، آیا شما تعجب می کنید که آرارات شروع به گفتن در مورد مشکل که او را عذاب می کند؟

کاترین : نه، اما من آن را مثبت درک می کنم. این کار برای نشان دادن احساسات بیشتر در این دنیا است. در جامعه ما، پسران ممنوع هستند، به ویژه در خانواده های شرقی. این یک تظاهرات ضعف است. به نظر من، زمانی که چیزی را به اشتراک می گذارید، نزدیکتر می شود. و من می توانم بگویم دورتر، بیشتر رابطه ما باز می شود، ما درک متقابل، اعتماد، حرارت بیشتر. برای هشت سال ما آتش سوزی، لوله های آب و مس را گذراندیم. و هنگامی که بسیاری از زوج ها شکسته می شوند، ما قدرت را برای تبدیل شدن به یکدیگر یافتیم، ببخشید، ببخشید، پذیرفتن و خوردیم.

ادامه مطلب