Polina Maksimova: "من یک رسوایی با کسی نیستم و هرگز رابطه را پیدا نمی کنم"

Anonim

قهرمان او در سریال تلویزیونی "Deffchonki" بلوند ساده و بادی است که عاشق احزاب و لباس های گران قیمت است. Polina Hersel خود را دوست دارد به خواندن، زندگی سکولار را دوست ندارد، به طور انحصاری بر روی "شما" ارتباط برقرار می کند. با بازیگر نقش مکمل زن در جشنواره "Slarlet Sails" Artek ".

- Polina، من تحت تأثیر طبقه کارشناسی ارشد که در جشنواره صرف شده بود تحت تاثیر قرار گرفتم. همراه با کودکان، شما ژیمناستیک مفصل را انجام دادید، تمرینات را آموخت، و به همین ترتیب، Artechovtsy درک کرد که چه زندگی عمل متشکل از. آیا روز خود را با صحبت کردن شروع می کنید؟

- البته، شما باید روز خود را با تمرینات شروع کنید. اما هنگامی که شما پنج صبح به پایان رسید، پس از تیراندازی به دو ساعت صبح به پایان رسید، شما، البته، قبل از ورزش. اما قبل از اینکه در قاب، کارگاه دهان، زبان، لب ها را به وضوح صحبت کنم. پس از همه، در حال حاضر مردم با سخنرانی فاجعه، و همچنین هنرمندان. Endings اغلب بلعیده، صداها سوت زدن "C" و "Z". سخنرانی صحنه بازیگران را انجام ندهید، و این قابل توجه است.

- سری "Deffchonki" تبدیل به یک پروژه بسیار موفق بود. آیا به یاد داشته باشید که چگونه در آن نقش داشته باشید؟

"من از موسسه تئاتر فارغ التحصیل شدم، تولید شده با دیپلم بازی" نادانیکا "در Ostrovsky و خود را با یک بازیگر دراماتیک دیدم. فرمت Sitkom در آن زمان برای من کمی مقوا بود. من از خانواده بازیگری هستم، و من قطعا نمی خواستم راه خود را از پروژه شروع کنم، جایی که خنده پشت صحنه. اما آنها شروع به تماس و به طور مداوم دعوت به نمونه. من سپس در کیف، در پروژه "آخرین بندر" ستاره دار. من انفجار را قطع کردم، موهای رنگ زرد بود. و هنگامی که ریخته گری کارگردان به نام مدیر، من فکر کردم که احتمالا باید بروم، اما همه چیز را انجام خواهم داد تا هیچ "نه" وجود داشته باشد. پس از ریخته گری، من برای مدت طولانی تماس نگرفتم، من در مورد او فراموش کرده بودم، و ناگهان گزارش داد که من تایید شده بودم. و به دلایلی من موافقت کردم. احتمالا به این دلیل که در توصیف شخصیت در براکت آن "مریلین مونرو" نوشته شده بود. و من واقعا مریلین مونرو را دوست دارم برای من، این نماد زنانه است.

Polina Maksimova:

در سری "Deffchonki" Polina بازی های ساده لوح و باد

- با این حال، گروگان گرفتن یک تصویر شما تبدیل به ...

- کار را نکرد. در حال حاضر من فرایند آماده سازی برای تیراندازی در سری "شمارش معکوس"، که در آن من به طور کامل غیر معمول برای بسیاری از روش ها. من باید شلیک، مبارزه و غیره. برای من جالب است، من از تیرانداز بازدید می کنم، من در حال حاضر به طور کامل شلیک کردم، من همچنین می توانم به سرعت از هم جدا و جمع آوری اسلحه. من هنوز هم با Cascaders کشش Drak، به منظور ایجاد همه چیز حرفه ای در سایت.

- در ساحل دریای سیاه کریمه شما همراه با مامان پرواز کرد. او همچنین یک بازیگر است. اغلب به شما توصیه های حرفه ای می دهد؟

- مامان من را هدایت می کند، ارزیابی حرفه ای دشوار و همچنین پدر و پدربزرگ را انجام می دهد - افرادی که رابطه با حرفه ای دارند. البته، بسیاری از لحظات ناخوشایند و صدمه دیده اند. اما من می دانم که آنها حسادت ندارند، آنها فقط می خواهند من بتوانم به توسعه بیشتر کمک کنم.

- شما اغلب با مادرم در مکان های مختلف دیده می شود. به نظر می رسد، آیا شما دوست دختر واقعی هستید؟

- بله، ما بهترین دوست دختر هستیم. ما می توانیم هر موضوع را مورد بحث قرار دهیم. من اسرار و اسرار ندارم

- و پدرت چیزهای باور نکردنی را می سازد. من شنیدم که او تنها اقیانوس را شنا می کند!

- بله این درست است. پدر برای تشکیل یک بازیگر، اما این حرفه را انجام نمی دهد. او اکنون کسب و کار خود را دارد، او کار می کند و سفر می کند. تمام کشورهای آفریقا را تسخیر کرد، حتی در پاپوآ گینه نو، جایی که کانیاک باقی مانده بود. یک سال و نیم در یک چادر در تبت زندگی می کرد. من یک سفر در اطراف کایلاس در ارتفاع بالا انجام دادم، در دریاچه ها با آب مرده و پر جنب و جوش خریداری کردم. و پس از آن پدر تصور می کرد که از اقیانوس اطلس عبور کند. او برای مدت زمان بسیار طولانی آماده شد، برای یک سال و نیم یک قایق را ساخت. سپس او وارد جامعه اقیانوس رودخانه شد و انتقال داد. در 15 نوامبر 2014، سواحل پرتغال را ترک کرد و در 16 مارس 2015 به باربادوس آمد. همه چیز در OARS و به تنهایی. برای هفته اول او هجدهمین کیلوگرم را از دست داد. ما در شب شبانه خوابیدیم و البته پدربزرگ را با یک مادربزرگ، پدر و مادر پدر و مادر فریب دادیم. آنها گفتند که او در یک قایق بادبانی بزرگ با مردان رفته است.

Polina Maksimova:

"مامان من را هدایت می کند، ارزیابی حرفه ای دشوار می دهد. من خوب نیستم، چون می دانم - او می خواهد به من کمک کند تا بیشتر توسعه یابد. "

Ulyana Kalashnikova

- آیا شما شخصیت در پدر هستید؟ همان هدفمند است؟

- من فقط می دانم که من می خواهم. والدین به من آموختند که در حرفه شما صادق باشند. اگر شما انجام دهید، در حال حاضر به خوبی انجام دهید. در حال حاضر حرفه ای بازیگر کاهش یافته است. دیگر نیازی به تکمیل موسسات تئاتر نیست، و همه کسانی که به سینما تنبل نیستند: بسیار عجیب و غریب. من در مورد این حرفه خشن هستم ما در آن کار نمی کنیم، ما خدمت می کنیم. مردم و هنر و وزارتخانه بازگشت کامل خودتان است.

- Polina، من به شما گوش می دهم و درک می کنم که شما در همه بلوند های ساده لوح نیستید، که در سریال تلویزیونی "Deffchonki" بازی می شود ...

- من نمی خواهم چیزی را برای هر کسی ثابت کنم. من در تصویر عجیب و غریب راحت هستم و توضیح نمی دهم که من خیلی فکری هستم. همه شما نیاز دارید، من در فریم ثابت می کنم. من به طور کلی یک فرد بسیار بسته هستم، من در نوعی از پوسته من زندگی می کنم و انرژی را بسیار ذخیره می کنم. من بخشی نیستم، و هر راهی برای روشن شدن برای من یک داستان عاطفی سنگین است. من دوست دارم در خانه باشم ... من می توانم، البته، و دوستانم می توانم به یک کنسرت بروم، من یک دختر کافی هستم. اما من می ترسم از ریختن، من می خواهم یک فرد جامد باقی بمانم. اگر چه، البته، من درک می کنم که تمام این احزاب بخشی از حرفه من هستند.

- از طرفداران شما احتمالا به طور روزانه ضرب و شتم؟

- آن ها هستند! فقط برای رسیدن به من خیلی آسان نیست و او با من سخت است من به این ترتیب آورده شدم تا اگر شما یک فرد ناشناخته هستید، من نیازی به تکان دادن او ندارم، حتی اگر او همکار شما باشد. این یکپارچه است. بنابراین، برای من این هنجار زندگی است، اما برای بسیاری دیگر به دلایلی وجود ندارد ... چاقو، و آنها نیز جمله: "بله، اگر شما، آسان تر، و مردم برای شما رسیدن ... "و من آسان تر نخواهم شد ... و نه من باید به من کشش ... من خواهم بود با کسانی که نیازی به توضیح این ...

با Anastasia Denisova - یک همکار در سری

با Anastasia Denisova - یک همکار برای سری "Deffchonki"

- Polina، اعتراف کنید، با چنین نظرات درست در مورد زندگی شما موفق به پیدا کردن یک همسر روح؟

- پس از آن امکان پذیر بود، اما ما شکست خوردیم. از آن به بعد، من انتخابی و مراقب مردم هستم. بسیاری از مردم می خواهند با یک بازیگر بلوند ملاقات کنند و از آن افتخار کنند. اما زمانی که روابط شروع می شود، تغییرات زیادی دارد. گاهی اوقات شما به خانه می روید و نمی خواهید صحبت کنید. یا شما نمی توانید، زیرا تمام روز صحبت می کنید، شما لبخند می زنید، و من می خواهم به سادگی در خانه سکوت کنم ... همه چیز را درک نمی کنم. پس از همه، شما باید برای یک مرد، مراقب، گرامی داشته باشید. البته، سخت است، اما من به من افتادم (او یک ورزشکار با حالت تغذیه ای بسیار سخت بود). او پس از تغییر به خانه آمد، تا چهار صبح روز اول، دوم و کمپوت آماده شد. من خدمتکار ندارم، من خودم همه چیز را در اطراف خانه انجام می دهم، زیرا واقعا به فضای شخصی من اهمیت می دهم.

- بدیهی است، شما نیاز به یک مرد قوی و درک ...

- و کاملا خودمختار، اعتماد به نفس خود و در من. کسی که به من و حرفه من احترام می گذارد. دو چیز مقدس وجود دارد که می توانید آن را تحمل نکنید. اگر فردی حداقل چیزی در مورد والدین یا حرفه من منفی باشد، بلافاصله با او شکسته ام. به هر حال، من آن را حرفه ای و به سرعت انجام می دهم. (لبخند می زند.) من برای من زنگ نمی زنم من با هیچکس رسوایی نیستم و هرگز رابطه را پیدا نخواهم کرد.

ادامه مطلب