دیمیتری Kulichkov: "نظریه نیمه - نادرست"

Anonim

Coco Chanel بزرگ گفت که تنها کار مورد علاقه او هرگز شما را خیانت نخواهد کرد. بازیگر دیمیتری Kulichkov مدتهاست این حقیقت را یاد می گیرد. از دوران کودکی، او اولویت های خود را قرار داد، بنابراین تعجب آور نیست که زندگی شخصی او هنوز به مکث، اما او را دوست دارد تئاتر و بازی تقریبا تمام برتر برتر از دهه گذشته: "احمق"، "Duelist"، Nyukhach، "دکتر ریشتر"، "مرکز تماس". جزئیات - در مصاحبه با مجله "اتمسفر".

- قضاوت توسط Instagram شما، شما عاشقانه هستید، و حیوانات به شما اعتماد دارند ...

- بله، چنین حیوانات من را دوست دارند. و وضعیت عاشقانه به من نزدیک است.

- شما یکی از همکاران من را اعتراف کردید که بعد از چهل سال شما شادی داشتید. منظور شما دقیقا چیست؟

"با سن، آگاهی بیشتر آگاهی بیشتر می شود، شما شروع به توجه به برخی از چیزهایی که من در جوانان قدردانی نمی کنم، من تعجب کردم، من در نظر داشتم این کار را انجام دادم، ما به ساده ترین چیزها را ارزیابی می کنیم، از آنها لذت می برید. در اینجا ما با شما صحبت می کنیم، باران، خام، و این یک وزوز است. اگر قبل از اینکه من فرار کنم، از زندگی، پس من اکنون جذابیتم را در آن پیدا کردم. من قبلا دوست دارم در خانه باشم، طبخ ... و بسیاری از این موارد وجود دارد. ارزش در طول زمان افزایش می یابد، زیرا در جلوی کمتر از پشت وجود دارد. فرض کنید اگر من مورد استفاده قرار گرفتم، آن را درگیری های داخلی بود، در حال حاضر آن را به تصویب واقعیت، هر آنچه که آن است. به نظر می رسد، در حال حاضر من بدون پول نشسته ام، و قبل از اینکه من "بخار،" عصبی، همه چیز را در یک ردیف نامیده می شود، از وام خواسته شد، در حال حاضر بسیار آرام نسبت به آن. فلسفی (لبخند می زند.) این وضعیت من را تحت تاثیر قرار نمی دهد. نگرش نسبت به اطراف نیز تغییر می کند. من مردم را متوقف کردم، تقریبا صحبت کردم، خوب و بد. من می خواهم به نقاط ضعف و نقص های دیگران تحمل کنم، زیرا این ایده آل نیست.

- شما موضوع پول را لمس کردید، و من این تصور را دارم که جنبه مالی هرگز برای شما مهم نیست. من اشتباه می کنم؟

- من حریص نیستم، من ترانس هستم من نمی دانم چگونه نجات، به تعویق انداختن. من دوست دارم هدیه بدهم ... فقط در حال حاضر من شروع به فکر کردن در مورد آنچه که برای مراقبت از فردا.

- به همین دلیل، ظاهرا، درست در آستانه پاندمی که شما ساخت یک خانه کشور را درک کرده اید.

- در حالی که این روند به حالت تعلیق درآمده است.

- طرح شما کجاست؟

- در یک مکان عالی، در منطقه Tula، در روستای فودور Konyukhova. در حال حاضر تمام دوستان و آشنایان توصیه می کنند به این منطقه نگاه کنند.

- در مورد کار، شما می توانید هر دو متر با صدای بلند و سریال های حساس را به دست آورید. بله، و در مرحله شما سال های زیادی است ... چقدر معیار سخت شما برای انتخاب مواد است؟

- فیلم راحت تر است. اغلب لازم نیست انتخاب کنید. من تنها زمانی که خیلی روح را دروغ نمی گویم امتناع می کنم. فیلم آسان تر است، زیرا ویژگی دیگری وجود دارد، دیگر مکانیسم های داخلی کار می کنند. یک بازده کامل در یک زمان کوتاه وجود دارد، اما تئاتر یک جستجو است. می توان گفت که فیلم اشتیاق است و تئاتر عشق است. در آنجا من قطعا موافق نیستم که در فرمول بندی شرکت کنم که در آن من نمی توانم خودم را پیدا کنم. تئاتر یک چیز اساسی است به همین دلیل من اخیرا برای دومین بار، و در نهایت، من "Tabakcoque" را ترک کردم، من نمی خواهم بر روی صحنه ای که در آن من فقط نقطه را نمی بینم، بیرون بروم مشارکت. یک مدیر هنری بسیار به موقع تئاتر در یک زره کوچک، کنستانتین بوگومولوف من را به خودش نامید، و با خوشحالی دعوت نامه را پذیرفتم. و در حال حاضر ما "شیاطین" Dostoevsky را تمرین می کنیم.

دیمیتری Kulichkov:

"در حال حاضر من بدون پول نشسته ام، و قبل از آن من پخته شده، عصبی، من از وام خواسته بود، و در حال حاضر آن را بسیار آرام در مورد آن"

عکس: ایلیا Izacchik Isaev

- شخصیت شما چیست؟

- سیکس کیریلوف.

- هنگامی که شما به تسخیر سرمایه رسیدید - فکر می کنید معلوم شد؟

- من تسخیر نکردم، اما من مسکو را دوست داشتم، و او به نظر من، ملاقات با متقابل است.

- شما هنوز یک فضای زندگی را اجاره می کنید؟

- سالها من یک آپارتمان شلیک کردم، اما حالا من در من زندگی می کنم.

- شهرهای بزرگ همیشه فرصتی برای ریسک دادن دارند. و شما - یک ماجراجویگر، در حال حاضر یک داستان از آنچه که ارزش آن را برای MHT Tabakov، بیش از حد، بومی ساراتوف، برای جلوگیری از او و می گویند که شما رویا برای یادگیری است. به نظر می رسد، شجاعت پرداخت می شود؟

- قطعا. و این جلسه، فقط چند دقیقه مکالمه، در حالی که اولگ پولوویچ از ماشین به ورودی خدمات رفت، جهت من و سرنوشت بیشتر را تعیین کرد. واضح است که با مانند من، بازیگران تشنه، او با هزار بار مواجه شد. او از من پرسید که چه میخواهم، - پاسخ دادم که از استودیو MCAT خودم یاد می گیرم. او به من جواب داد: "خوب، بروید و یاد بگیرید!" من گفتم: "و چگونه اگر من دیپلم را داشته باشم؟" در این کلمات، او متوقف شد و گفت: "اگر غیرممکن باشد، اما شما می خواهید به سختی، پس شما می توانید". و این کلمات با من پوشانده شده بود، مانند یک برکت تبدیل شد: درب ها شروع به باز کردن، بلافاصله برای دوره دوم من توسط اوگی Borisovich Kamenkovich گرفته شد. و از دوره سوم من در حال حاضر در MHT و در "Tabakcoque" بازی کردم.

- شما همیشه توجه و حمایت از کارشناسی ارشد بزرگ را احساس کردید؟

- بله، من بلافاصله به طور فعال در هر دو تئاتر دخیل بودم. اولگ پولوویچ چند بار به من حمله کرد، زمانی که چندین عملکرد توسط تقصیر من شکسته شد. اما پس از بخشندگی سوم، زمانی که او به من گفت که او نمی فهمید چرا من آن را انجام دادم - من گران بود، و یا نه جالب، - من به او وعده داده بود که دوباره اتفاق نمی افتد، و من کلمه را حفظ کردم . او به من آمرزش داد، نه مجازات. هنگامی که من تئاتر را ترک کردم، و بعد از چند سال او دوباره برگشتم.

- به من بگویید، و در قوانین خود - برای تحمیل نقش که شما در داخل خود را در نظر بگیرید؟

- من هرگز بپرسم و من نمی خواهم من حتی با کسی رقابت نخواهم کرد - اولین بار خود را در چنین شرایطی ترک می کند. اگر من به کسی احتیاج دارم و مفید هستم، من آن را بیشتر وابسته به خودم خواهم ساخت. کار ما نمونه های ثابت است، و این طبیعی است اگر شما مناسب نیست.

دیمیتری Kulichkov:

"اولگ پولوویچ چند بار به من حمله کرد، زمانی که در گسل من چندین عمل وجود داشت. پس از سومین، من این کلمه را که دوباره اتفاق نمی افتد، به من داد."

عکس: ایلیا Izacchik Isaev

- به نظر می رسد، و نقش هایی که رویای وجود ندارد؟

- نه، من فقط به دیدگاه هدایت می کنم. این نقش یک ماده انتزاعی است، برخی از طرح ها، آن را تنها با طرح مدیر، که همچنین چهره های ناشناخته را باز می کند یا از ویژگی های موجود در حال حاضر استفاده می کند، پر می کند. اما همیشه یک دوئت با یک مدیر است. یکی و نقش مشابه با من تنها خواهد بود، و با همکار من کاملا متفاوت است. بنابراین همه چیز در دست نویسنده است. من اخیرا یک مدیر جوان نامیده ام و من را به فیلم کوتاه من خواندم تا بتوانم فردی را که پانزده ساله در زندان رژیم سختگیرانه برای قتل بازی کرده بود بازی کنم. او من را در این ماده می بیند، اما من هرگز به این ایده نرسیده ام که بتوانم آن را بازی کنم. و من به طور طبیعی، من سعی خواهم کرد. همان داستان غیر استاندارد در سال گذشته با یک فیلم کوتاه جشنواره "ما" Igor Marchenko اتفاق افتاد، جایی که من به عنوان یک سازمان نگهدارنده Autista، که عاشق همسایه خود بود، اتفاق افتاد. این نیز یک چالش برای من بود. بنابراین من به انواع پیشنهادات باز می شود.

- هیچ فیلم Yuri Bykov بدون مشارکت شما انجام نمی دهد. آیا این مدیر کامل شماست؟

- نه، من در تمام فیلم های خود ستاره دار نشدم. اما غیرممکن است که به طور مداوم با کسی در بسته نرم افزاری غیرممکن باشد: شما باید بخشی را از یکدیگر جدا کنید، چیزی را از یکدیگر جدا کنید، پس شاید دوباره ملاقات کنید. این همان طرح همانند روابط عاشقانه است. برای من، خطر در رابطه نزدیک وجود دارد. این فاصله طول می کشد، نمای جانبی برای درک رابطه، اهمیت یک فرد برای شما و توانایی های آن را ارزیابی می کند. برای نوشتن در مورد نویسنده در مورد مادری، شما باید آن را از آن دور کنید. (لبخند می زند.)

- شما مدت ها در سایت های عکسبرداری داخلی بوده اید. آیا تغییراتی را دوست دارید که اتفاق می افتد؟

- امیدوارم برای جوانان، خون تازه. آنها با بارهای خود، شور و شوق، چشمان سوزاننده، قضاوت های مستقل و شجاعت جذب می شوند. واضح است که سینمای تجاری قوانین خود را دیکته می کند، اما من بیشتر اظهارات نویسنده را دوست دارم، زمانی که همه چیز به صورت خود به خود انجام می شود، به لمس، زمانی که ما حتی نمی دانیم چگونه، اما بدون ترس از اشتباهات سعی کنید. من می خواهم با هنرمندان جوان در بازنشستگی آزمایش کنم. (لبخند می زند.)

- آیا شما برخی از جاه طلبی ها را به سمت هدایت، تولید یا شاید کسب و کار دارید؟

- من فقط در مورد حرفه شما جاه طلبی دارم: برای تبدیل شدن به یک بازیگر با کیفیت بالا و خوب.

- بازیگر شما تقاضا می کنید، مدیران شما را دوست دارند، اما از نقش اصلی استفاده نمی کنند ... همانطور که فکر می کنید، چرا؟ ظاهر یک قهرمان نیست؟

- خوب، این یک بار است. بافت قهرمانانه نیست از سوی دیگر، من دوست دارم که قسمت ها را بازی کنم. من بدون هیچ مشکلی موافقم من خیلی کوتاه هستم، از جمله اولین دانش آموز. من برای آزمایش ها هستم، و نه برای حجم. در راه دور، بازیگر می تواند استراحت کند، و قسمت کوتاه موظف به روشن شدن، به یاد ماندنی است. شما باید چیزی چسبیده باشید. و با توجه به نقش های اصلی، من می گویم که در تئاتر آنها را داشتم، به زودی سری های کارآگاه "نتیجه" باید در کانال اول آزاد شوند، جایی که ما یک زن و شوهر با ویکتوریا ایزاکوا را بازی می کنیم. این یک داستان روانشناختی هیجان انگیز است، جایی که در روابط انسانی پیش زمینه و شخصیت ها است. من یک محقق تنها در آنجا بازی می کنم، کسی که کسی را اطاعت نمی کند، به سادگی چیز مورد علاقه خود را می سازد، زیرا در زندگی اش چیزی بیشتر نیست.

- متوجه شدم که فقط چنین قهرمانانی شما به ویژه موفق خواهید شد.

- از آنجا که من خودم این است. من کمی درباره زندگی می دانم: او همه را در محل کار می گیرد. من تحقق خود را در حرفه پیدا می کنم. هنر بازیگری، اگر شما آن را به طور کامل به شما بدهد، شما را به طور کامل، نه ترک انرژی و یا قدرت، بدون زمان آزاد برای چیز دیگری. بدون شک، آن را تغذیه می کند، شما احساس بازگشت می کنید. شما می دانید، در این نوع محیط مصنوعی من احساس زندگی، زندگی کامل دارم. هیچ نیمه دوم وجود ندارد، شما باید با سر خود را پر کنید، خجالت نکشید. و در واقع، بر خلاف، به طور کامل کنوانسیون، تابو. به همین دلیل است که بسیاری از مردم شادی را در خلاقیت پیدا می کنند.

دیمیتری Kulichkov:

"با تاتیانا، ما با ساراتوف آشنا شدیم، و هفت سال ازدواج ما درک متقابل داشتیم، و سپس ما طلاق گرفتیم"

عکس: ایلیا Izacchik Isaev

- صبر کن، درباره خانواده چیست؟ من خواندن این که همسر شما Tatiana Pyhonin، بازیگر تئاتر النا کامبووا و کشور شما است.

- ما با تاتیانا طلاق گرفتیم. آنها با ساراتوف آشنا بودند، و هفت سال ازدواج ما درک متقابل داشتیم، اما ظاهرا لحظه ای می آید که هر کس باید بیشتر برود، و این طبیعی است. شاید من یک مرد بسیار خانوادگی نیستم، نمی دانم. امروز، خانواده ام کسانی هستند که در یک پروژه خاص با من شرکت می کنند. بنابراین من تنها هستم اما اگر شما به طور ناگهانی در کنار من بودید، یک شخص مهم و جالب، من نمی فهمم. اما تا کنون تنها کار می کند

- سرگئی Dovlatov نوشت که یک فرد خوب رابطه ای با زنان همواره خورده است. به دلایلی زنان به دلایلی عاشقانه هستند. آیا شما اغلب از این مشاهدات نویسنده متقاعد شده اید؟

- من نمی توانم برای همه زنان صحبت کنم، و واضح است که نه همه مردان از بدبختی، که زنان را دوست دارند.

- به چه دلیل شما اغلب اتفاق می افتد اغلب؟

- برای جهل، بی تجربه، گرما و نفس.

- آیا شما به راحتی دوست دارید؟

- من عاشق شدم. اما این سوال برای چه زمانی است.

- در نقش قهرمانان دوستداران، من شما را به یاد نمی آورم.

- بله، این نقش من نیست، اما برخی از داستان های شیک و شخصیت های من وجود دارد. من منتظر هستم و می خواهم عشق را بازی کنم

- از احساسات واقعی در سایت نترسید؟

- همه احساسات به نحوی به کار می روند، آنها آن را تغذیه می کنند.

- اگر ما در مورد انتخاب های آینده صحبت کنیم، چه باید بکنم؟

- من به افراد جالب و خودمختار جذب می شود. من اطمینان دادم که نظریه نیمه نادرست است. حتی چند کودکانی، زمانی که مسئولیت شادی خود را به دیگری منتقل می کند، ادعا می شود، و بسیاری از مشکلات بوجود می آیند. و اصلی ترین احساس خیالی مالکیت است: شما من هستید، و شما من هستید. هیچ کس هیچ چیز را به هیچکس نمی دهد من آن را فهمیدم، اما دیر کردم. هر فرد یک شخصیت جداگانه، مستقل است و روابط یک طراح است. ما با افرادی روبرو هستیم که می توانیم یا نمی توانیم به عنوان شرکای همکاری کنیم، به یک دوره خاص زندگی کمک کنیم. لحظه پذیرش مهم است. در کنار شما ممکن است یک مرد کاملا از یک حوزه دیگر باشد. در مورد من، خیلی بهتر است. نکته اصلی - آیا می توانم آن را به این شخص بدهم؟ لازم است ابتدا از خودتان بپرسید.

با این وجود، زنان به وضوح به شدت تحت تاثیر قرار دادن سرنوشت خود، با شروع از مامان، که، نگه داشتن شما، هفت ساله، در درام از خانه پیشگام،، به این ترتیب تصمیم خود را بیشتر خلاقانه ...

- البته، زنان بر سرنوشت من تاثیر می گذارند. مامان، مادربزرگها، دوست دختر - آنها مرا هدایت کردند. هر دختر چیزی جدید در من باز کرد. همانطور که می دانید، ما خود را با تشکر از دیگران کشف می کنیم، و این زن مورد علاقه شما است که می تواند کیفیت های قبلا ناشناخته را در شما باز کند. بدون آن، دشوار است که خودتان را به اندازه کافی درک کنید. شروع زنان یک موتور برای مردان است. و در مورد اقدام، مادر این اطلاعات را در من احساس کرد، من را در تمایل به حرفه از من حمایت کرد، و من از کسانی هستم که در جستجوی خودشان را ندیده اند. من به سختی به صحنه می رسم، احساس کردم که من آنجا بودم که لازم بود. من کوچکترین تیم بودم، اما من با چنین عشق لمس پذیرفته شدم، من نیازم را دیدم. و من خیلی مرتب شده ام که اگر من نگرش بی نظیر نسبت به خودم را ببینم، من آماده ام به همه چیز در عوض خواهم بود. و از آن به بعد تغییر نکرده است.

- من خواندنی که شما حیاط را بزرگ کردید. آیا آن را با دسترسی به طرح ترکیب کرد؟

- یکی دیگر را رد کرد. من همیشه از خانه بیرون رفتم، من نیاز به یک جنبش دائمی، شرکت داشتم.

دیمیتری Kulichkov:

"در جوانان من، من بیش از حد طولانی بدون یک بردار، احساسات ریخته شده، آمدن به تلفات، خلع سلاح. اما اکنون برای من فرصت فرصت"

عکس: ایلیا Izacchik Isaev

- این نیز امروز از شما معمولی است؟

- من عاشق سفر هستم در صورت امکان، من سعی می کنم بلافاصله بلافاصله ترک کنم. من عاشق ورزش هستم، من به سالن می روم، من فوتبال، هاکی را بازی می کنم. بنابراین، برای من دشوار نیست که به سرعت اجرا شود، اسب سوار شوم یا برخی از ترفندهای بیشتری را انجام دهم.

- شما گفتید که adolestration شما مشکل داشتید. به یاد داشته باشید شرایطی که هنوز شرم آور است؟

- تعداد زیادی از آن ها وجود دارد.

- این یک خاک تغذیه ای برای قهرمانان آینده شما بود؟ آیا فکر می کنید که زندگی مردم عادی را نمی دانید؟

- من خودم از مردم عادی هستم

- مهارت، موسیقی یا هنری وجود دارد، چگونه می خواهید داشته باشید؟

- بازی گیتار و در Muridang (این یک درام دستی است).

- چه ویژگی هایی را می توانید از یک فرد دور کنید؟ و همسایه شما چقدر گسترده است؟

- حرص و طمع، سردی و بی تفاوتی. دایره ارتباطات بسیار گسترده است. و شخصی بسیار کوچک است.

- مردم خلاق معمولا یک دسته از عادت های مضر دارند. چه چیزی از آنها خلاص شدن از شر؟

- از چند مقاومت، تنبلی و سریع بودن.

- شما پدرم را زود از دست داده اید، آیا آن را به زودی رشد کرده اید؟

- بعدا بلوغ دارم در جوانان من، من بیش از حد طولانی بدون یک بردار، احساسات ریخته شده، به برخی از زیان، خستگی. اما اکنون برای من فرصت فرصت، زمانی که شما می خواهید، و شما می توانید، و شما کمی می دانید، و آماده یادگیری است.

- آیا شما چهل و یک؟

- خیلی کمتر! فقط 30 نفر با کمی یا حتی کمتر، اگر شما در اقدامات قضاوت کنید. (لبخند می زند.)

ادامه مطلب