یوری استیانوف: "من هیچ جایگزینی نداشتم"

Anonim

در اودسا، هر مرد جوان - تا زمانی که ازدواج کرد - او می خواهد یونگ در کشتی اقیانوس لو، "او یک بار بابل نوشت. بنابراین، جوان اودسا از جورا استانوف، اگر چه او به زودی ازدواج کرد، اما نه در مورد خطوط و دریایی مترجم من رویایم و او رویای رو به رشد یک هنرمند بزرگ داشت. و اگرچه امروزه یوری خود را به میزان قابل توجهی یادآور می شود که تنها تا 183 سانتیمتر رشد می کند، اما ما می دانیم: اندازه در این مورد مهم نیست.

در اینجا استعداد بسیار مهم تر است، در حضور که در برخی از آنها خود را شروع به شک و تردید. تصور کنید: برای دعوت به یکی از بهترین تئاتر های کشور - سنت پترزبورگ BDT - و به طور ناگهانی پس از اولین نقش اصلی برای سوار شدن به "دادن". و تا آنجا که هجده ساله تا زمانی که "شهر" در زندگی اش ظاهر شد. با این حال، زمان صرف شده در دیوارهای دراماتیک بزرگ، او با گرمای باور نکردنی و عشق به یاد می آورد.

آیا درست است که از کلاس دوم شما می دانید که شما یک هنرمند هستید؟

یوری: "نه، درست نیست، قبل از! خیلی زودتر. من فکر می کنم حدود پنج سال است. من هیچ جایگزینی نداشتم، چیزی را انتخاب نکردم. من مشکل انتخاب را به یاد نمی آورم. من حتی چیز دیگری را در نظر نگرفتم من نمی خواستم نه یک فضانوردی و نه یک خلبان و نه یک زیردریایی، و نه، که برای اودسا، یک ملوان بلندپایه، یعنی یک مرد که خوب و دوست داشتنی است، مهم است. و این موضوع جداگانه و بسیار جدی در اودسا است. و در زندگی من حضور داشت. من به یاد می آورم دوره زمانی که من بیش از حد بی تفاوت به آنچه که من لباس پوشیدم. اما این داستان اودسا است. سپس آن را از او درمان کردم. من فقط این فرصت را داشتم که لباس خوبی داشته باشم. (می خندد.) در اینجا یک بازیگر می خواهد باشد. من کلمات را اشتباه گرفتم - "هنرمند"، "مدیر". اما همه چیز در داخل این داستان چرخید. "

آنها می گویند، در مدرسه، شما سیاستمداران و معلمان را خرد کرده اید ...

یوری: "و چه کسی تقلید نکرد؟ این زمان شکوفایی یک شوخی سیاسی بود، ما نباید فراموش کنیم. آنها به همه گفته شد، زیرا برای آن هنوز شلیک نشده بود و پانزده سال را نمی دهد. خوب، اگر فقط شما بسیار ذوب می شوید، می توانید بیوگرافی را بچرخانید، بگو. من نمی خواهم کسی را مجازات کنم، اما من یک تقلید از هنر بزرگ را در نظر نمی گیرم. این ویژگی های بسته نرم افزاری دستگاه، مشاهده، توانایی رفع و تکثیر است. مجموعه ای از ویژگی های حرفه ای خاص. من می توانم به طور جدی تقلید کنم، اما به نظر من فقط یک مربع در یک مکعب بزرگ بود. من نمی خواستم تمام مکعب را به یک رنگ از این مربع رنگ کنم. و چه سیاستمداران می توانند تقلید کنند؟ سیاستمدار یکی از ما بود. به علاوه، برخی از گذشته: لنین، استالین. اما ما این شخصیت ها را در فیلم ها می دانستیم، بدین معنی است که من لنین و استالین را تقلید نکردم و هنرمندان: تقلید از تقلید ... خوب، و عزیزان پرطرفدار، کسانی که او را دیدند، - مدیر مدرسه، مورخ شیمیایی، گیاه شناسی، ریاضیات، fizruck، دوستان و همکلاسی هایش. و من فکر نکردم که من ایستادگی کنم من فقط چنین استخر را دوست داشتم. "

احتمالا شما از مامان، که توسط معاون کارگردان کارگری در یک مدرسه کار می کرد، برای چنین "Balobiness" اغلب سقوط کرد؟

یوری: "نمیدونم. اما برای من برای من - بله! اگر چه زمانی که آنها و پدرش شروع به گزارش من کردند، به زودی یک زن و شوهر را خفه کردند. از آنجا که هنگام ارسال آن لازم بود که فرمول بندی شود - برای چه چیزی. و در زمان اصطلاح، آنها شروع به خنده کردند. "

در حال حاضر جوانترین دختر Katya نیز یک دانش آموز است. با این حال، شما به نحوی اعتراف کردید که آنها به طور مداوم از او می ترسند. چرا؟

یوری : "من می ترسم که عمدتا پرخاشگری است که با تورم رشد می کند. نرخ ها و اندازه های آن احتمالا در اعداد دشوار است، اما همه ما قلب را احساس می کنیم. هر روز در خیابان - منفی است. و تمام این چالش هایی که زمان را پرتاب می کنند؟ امروزه، به عنوان مثال، چه چیزی جنگید؟ با یک چیز کوچک من فریاد زدم: "با مشکوک!" و اکنون لازم است که با آنچه که واقعا زندگی را تهدید می کند مقابله کنیم. در هر سطح. از داخلی تا بسیار بالا. کودکان هیچ فرزندی ندارند آنها سن دارند آنها هیچ خیابان ندارند، آنها هیچ حیاط ندارند. ما نمی توانیم خود را به خودمان ارائه دهیم. ما آنها را فرصتی برای بدون ما نداریم. از آنجا که ما می ترسیم، ما بی قرار و مضطرب هستیم. و این بار ما را از دوران کودکی خود محروم می کند. خوب، من فرموله کردم؟ "

او اکنون ده است، او همچنین می خواهد به یک بازیگر تبدیل شود؟

یوری: "نه، او، خوشبختانه، هنوز یک مرد ناخوشایند در خانواده ما است. اگر چه بسیاری از علائم هشدار دهنده به من نشان می دهد که ژن ها، متاسفانه، کار می کنند. " (لبخند می زند.)

و شما فکر نمی کنید؟

یوری: "البته، علیه. اما من دخالت نخواهم کرد. "

چرا بلافاصله دخالت می کند؟ شما می توانید کمک کنید!

یوری: "نمیخوام. او دقیقا همانند من است. او بی فایده است، مانند من. این تنها به زمان خود کمک خواهد کرد. من در مورد ارتباط اعتدال باور نکردنی، برخی از گنجه، حفره، حساسیت، حساسیت به همه چیز نگران هستم، با توانایی تنظیم افراد در یک ثانیه ناکارآمد هستم. به طوری دقیق آنها را نشان می دهد یا آنها را تشکیل نمی دهند. این مجاور است و همینطور در من بود. "

Katya - کودک دیر. آیا شما با این نظر موافق هستید که فرزندان مرحوم محبوب ترین هستند؟

یوری : "بله، همه چیز درست است، اما این مشکل ماست که این اتفاق می افتد. از آنجا که بی مسئولیتی، ناتوانی در جوانان به شما اجازه نمی دهد که میزان مسئولیت خود را درک کنید و درک کنید که کودک چیست. و چشم انداز مراقبت و درک که او اجتناب ناپذیر است، مسئولیت شما فوق العاده به سمت فردی است که هنوز بسیار کوچک است. و شما، لازم بود که طولانی تر شود. اما هنگامی که شما به سن متوسط ​​در کشور اشاره می کنید، افکار سرکوب می شود. (می خندد.) لازم است آن را بنویسید، چه می خندد، و سپس فکر می کنم که بسیار قدیمی است. "

آیا شما به نحوی با ظهور کاترین تغییر کرده اید؟

یوری: "من؟ من فکر می کنم من در همه زندگی تغییر نکرده ام. من به طور کلی همیشه بسیار عجیب و غریب هستم زمانی که آنها می گویند من تغییر کرده ام. چطور؟ من وزن را از دست دادم، رفتم، به چه معناست؟ در اینجا من خیلی تغییر کرده ام. و انسان ... من تمام زندگی ام را دارم - بیشتر یا کمتر با موفقیت - مبارزه با شخصیت آن. احتمالا، من آموختم که آن را بهتر پنهان کنم. بنابراین من چیزی را عوض نکردم، من همانند هفده سال بود. بنابراین، من به خوبی به خوبی در پنجاه و شش خود را لعنت می کنم. "

شما در فیلم خود نقش زیادی دارید و در تئاتر تنها به تنهایی است - در BDT نقش موتزارت در "Amadeus" ...

یوری: "صادقانه، سپس دو و نیم اصلی." (خنده حضار)

اما شما فقط در BDT بیش از هجده سال خدمت کرده اید! اگر هیچ نقش وجود نداشته باشد، چرا شما تا به حال صبر کردید، چرا شما به دنبال جای دیگری نیستید؟

یوری: "همانطور که چرچیل گفت، روس ها برای مدت طولانی برداشت می شوند، اما به سرعت پرش می کنند. واقعیت این است که آنها یاد نمی گیرند به سرعت پرش، آنها را اصلاح کنید، آنها را اصلاح کنید، راه اندازی سفت، زین، چک کردن اسب ها، و سپس چگونه می توان! اگر چه این فقط یک گلبول بود. بنابراین من: من بسیار عاطفی هستم، منتظر یک مدت طولانی بودم، اما تصمیم فورا تصمیم گرفتم. Ilya Oleynikov کمک کرد، بدون او هیچ چیز اتفاق افتاده است. من نیاز به یک رفیق ارشد داشتم که پس از مراقبت از آن ترسناک نیست. اگر چه ممکن بود سال قبل، برای سه سالگی، تئاتر را ترک کنید. من در 95 سالگی رفتم، زمانی که انتقال "شهر" سه سال بود. تا آن زمان من قبلا قابل تشخیص بودم همانطور که برای صحبت کردن، یک فرد رسانه ای است. در زمان عزیمت من از تئاتر، ژئوری Sanycha Tovstonogov دیگر نبود. و انتقال محبوب ترین تلویزیون بود. او رتبه های بسیار بالایی داشت. در این زمان، تئاتر ارزشمند است زمانی که بیننده های جذاب فرد در داخل گروه وجود دارد. اما این مطلقا من را تحت تاثیر قرار نداد. شاید تنها منفی باشد و من نمی خواستم مثل یک شوخی باشم، زمانی که یک هنرمند جوان پنج دقیقه قبل از شروع عملکرد به اتاق پانسمان می رود، زیرا او یک سری داشت، سپس یک تمرین در Antenpuriz، سپس نوعی هکتور بود. جعبه را با آرایش بکشید و شروع به ساخته شود. قبل از انتشار در صحنه، یک دقیقه است. او چیزی شرم آور است، او تمام وقت را به انگشت، که باعث آرایش می شود، خراب می کند. و او خود را می پرسد: "گریه، یا چه؟ به نظر من، گریه! خوب، برای اطمینان، گریه! اما یک بار، یک بار! "و در صحنه اجرا می شود."

اما چرا باید صبر کنی؟ این تئاتر خیلی زیاد بود؟

یوری: "اوه، این یک تئاتر شگفت انگیز بود، او به دو بخش تقسیم شد - رهبری و در واقع گروه بندی. بنابراین، گروه به طور کامل منحصر به فرد بود، فضای شگفت انگیز انسان پشت صحنه. من در تئاتر بسیار دوست داشتم. درست مثل من این افراد را دوست داشتم، این روابطی که وجود داشت. و زمانی که آنها می گویند، آنها به عنوان کلاسیک نبودند: مردان قدیمی از جوانان حمایت کردند و جوان به مردان پیر کمک کرد! هیچ زباله ای کامل نبود. من همیشه گفتم که ماهیت این برابری پشت صحنه به وضعیت هر هنرمند وابسته نیست، ما همه ما برابر با Tovstonogov بود. از آنجا که او همه به همان اندازه می ترسند. و آنها به همان اندازه، بدون توجه به عنوان، تعداد نقش ها و هر چیز دیگری بستگی داشتند. این بسیار متحد توسط مردم بود، طنز زیادی بود - چنین تئاتر پشتی بسیار شاد بود. من نمی توانم چیزی زرد، راز بگویم. در اینجا سخت بود که ترک شود و آنچه که در رهبری تئاتر اتفاق افتاد، لازم بود که ترک نکنیم، بلکه برای حمل پاها. اما این کار آسان نبود. خوب، من به یک دلیل نیاز داشتم. "

و دلیل آن یافت شد؟

یوری: "شما می دانید، هنگامی که یک فرد عصبی به نظر می رسد اطراف:"! دلیل را به من بدهید، لطفا! اگر برای شما دشوار نیست! "من این دلیل را به راحتی متوجه شدم. هنگامی که توزیع نقش ها، من در مورد نقش شما خوانده ام: "شامل Obricken با گیتار است." با تشکر از شما خداحافظ. همه چيز. و رفت".

به یاد داشته باشید زمانی که "شهر" به طور مستقیم متولد شد؟

یوری: "بله، تنها عدالت می گوید که این تصمیم با ایلیا پذیرفته نشده است. ما تصمیم گرفتیم چیز دیگری را برای انجام کاری به غیر از عنوان ما در برنامه Adamovo اپل انجام دهیم. ما از فرمت خارج شدیم (اگر چه کلمات "فرمت" وجود نداشت). این واضح بود و به ما و دو تولید کننده - Sasha Zhukov و Vyacheslav Makarov. آنها همچنین ما را به تلاش برای انجام کاری مستقل ارائه دادند. من به طور کامل به یاد می آورم، ما تحت پیتر به یک پناهگاه شیب یک سازمان خلاق رفتیم. ما در حمام ویران شده افزایش شدیم و نام نام نام را مورد بحث قرار دادیم. ایلیا علیه کلمه "شهر" بحث شد. او معتقد بود که این یک واکر نبود و به این کلمه توجه نکرد. و ما "برای ساشا" بودیم، زیرا به نظر می رسید که به نظر می رسید که در این خصوص آن فرصت های بسیار زیادی را پنهان می کند که چنین است

این شهر می تواند توسط هر کسی ساکن شود. به طور کلی، این انتقال را می توان در هر جهت توضیح داد. یک کلمه ساده، اما بسیار محکم است. "

چگونه نقش زن شما ظاهر شد؟

یوری: "آنها به نظر می رسید همانطور که در همه در تئاتر ظاهر شد. پیش از این، یک سنت به طور کلی پذیرفته شده بود که مردان مردان را بازی می کردند. ما واضح بودیم که ما با هم کار می کردیم، یعنی ترکیب آن گسترش نمی یابد. و اگر تصور کنید که هیچ زن در این برنامه وجود ندارد، ما بسیاری از خطوط طرح را محروم کردیم. علاوه بر این، ما یک برنامه را از برخی از پارازیتیز شروع کردیم - آنها جوک ها را گرفتند. درست است، طول کشید. و آنچه که برای حکومتی که هیچ موضوعی وجود ندارد "او و او" وجود دارد؟ این کل داستان است. من هیچ تجربه ای از بازی زنان نداشتم. ایلیا به طور قطعی از بریدن سبیل رد شد. گفت: "به یاد داشته باشید، من هرگز سبیل را نزول نخواهم کرد!" و بار من شد. بار من (می خندد.) در ابتدا، من مخالف بودم. برخی از عجله به بازی یک زن، چرا که در این crumple - ریاکاری آشکار، آن نان سبک وزن است. آه، نگاه کن، همانطور که من متنوع هستم، همانطور که من چند نفره هستم، چقدر راحت هستم! خوب، و از بیننده جلوتر بروید، که بلافاصله گریه می کند: "وای! آه تو! نگاه کن، زن بازی می کند! آه چقدر سرد هستم آه چقدر خنده دار است! "و لباس ها و دوباره تغییر دهید - همه چیز مشابه متفاوت است. من همیشه آن را بسیار تردید و مراقب هستم. کار من را انجام دادم این رویکرد به نقش این بود: چه نوع شخص آن است، چه چیزی است؟ و نه فقط تغییر کرد افرادی هستند که به علت برخی از مشکلات هستند که آنها دارند، دوست دارند که آن را در مقابل آینه انجام دهند. به آرامی آن را به آرامی، من هرگز این را دوست نداشتم. اما ما در مورد نقش، در مورد استفاده حرفه ای صحبت می کنیم. من زنان را بازی کردم، هرچند من همیشه می خواستم تعداد آنها را کاهش دهم. همیشه برای آن مبارزه کرد. من می ترسم که ممکن است تمبر در اینجا وجود داشته باشد. چنین تحولاتی همه انواع دستگاه های آشنا است. اما من می دانم که مردم دوست دارند. اگر چه برای من، من به شما خواهم گفت، این یک قطعه سنگین در کار من نیست، کاملا. وقتی یک زن را بازی کردم، مجبور شدم مطمئن باشم که مشکل پیدا کنم. نوعی از زنان خوش شانس نبودند، آنها مجتمع من را دارند، می گویند چیزی در زندگی خود کار نمی کند، کار نمی کند، چنین زنی به عکس او نگاه می کند، جایی که او هفده و گریه می کند. و از آنجایی که همه آنها به روش های مختلف ناراضی هستند، آنها به روش های مختلف مضحک هستند. "

شمارش چند نقش زن بازی نکردید؟

یوری: "به طور کلی، می توان آن را با شما محاسبه کرد. 280، 100، آن × 300. (در برگ ها می نویسد.) خوب، هزاران نفر از سه با کمی. " (خنده حضار)

شما به سرعت تبدیل شده اید

یوری: "تعداد چرخ دنده های ضرب شده توسط تعداد کاراکترهایی که در هر کدام بود، به نصف تقسیم شدند."

درست است که شما هیچ نقش زنانه را دوست ندارید؟

یوری: "نه، درست نیست. من به عنوان یک قاعده، تظاهرات پاپ دوست ندارم. و چگونه Dustin Hoffman شگفت آور بازی خیره کننده! در یک زمان، اولگ تبرکوف کاملا شگفت انگیز بود! بنابراین مشهور و به همین ترتیب مردانه، عمل عالی است. این یک نسبت است، بسیار مشاهدات، با طنز بزرگ و گرما است. من نمی خواهم خودم را در نظر بگیرم یک رقم برابر با این هنرمندان، اما روش شناختی ما به یک راه رفتیم. و حرفه ای، و در انسان. این مسیری است که من اعتراف می کنم. درست است، من مجبور شدم بیش از همه آنها بازی کنم، با هم، اما در فاصله های بسیار کمی. آنها در یک فرمت بزرگ، در متر کامل بازی کردند.

من همیشه گفتم که برای من بزرگترین تعریف، زمانی که مخاطبان نمی خواستند یک بازیگر را در جای من ارائه دهند. یا هنگامی که بازیگران بسیار خوب، که من دوست دارم، گفتم که من واقعا آن را دوست داشتم. آنچه آنها در من دیدند، به عنوان یک شریک بالقوه. این خیلی زیبا است من، به من اعتقاد دارم، من آن را معنی می دهم - به این لایه. نقش هایی وجود دارد که من بازی کردم، در میان آنها زنان وجود دارد، نه بیشتر. و در میان آنها بسیار خوب بازی می کنند. مثل این!"

حقیقت گفته می شود که شما خیلی سیگار می کشید، اما به طور قطعی نوشیدید؟

یوری: "نه خیلی، اما من یک فرد سیگار هستم. و در مورد نوشیدن درست نیست، اغراق روزنامه نگاری. من هرگز ادعا نکردم که من آرام شبه نظامی بودم. نه، من از بخش دیگری هستم - عادی. من خوشحالم که یک شیشه را در روز تولد بنورم، کلید را از ماشین به پایان برسانم و اگر ماشین جدیدی داشته باشم، خرید را تماشا کنم. به طور کلی، مانند همه مردم. چیز دیگری این است که نوشیدن و در چه مقدار. شخصا، من شراب نوشیدم به این معنا، من یک فرد بی کفایتی هستم من Kislyatina خود را فشار نمی دهم، در حالی که نگاهی به sommelier شیب دار، جدا شده، از آن شیب و در آن سال انگور مونتاژ نمی شود. من "یک فرشته را از غواصی آزاد نمی کنم"، من با خیار را می شکنم. کسانی هستند که شراب را دوست دارند، اما من از آن سوزش می شوم و اسیدیته را پر می کنم. علاوه بر این، من در یک خانواده بلغاری بزرگ شدم، که در آن این وینیک همیشه بود. درست است، هیچ ممنوعیت وجود ندارد، و هیچ یک از ما او را نوشیدم. شاید شراب خیلی خوب نبود؟ (خنده حضار) به طور کلی، من یک مرد شراب نیستم، و بنابراین بی گناه نیستم. (لبخند می زند من همچنین عاشق کمپینگ با آب پرتقال هستم. این تنها نوشیدنی الکلی است که من دوست دارم. من به طور قطعی آبجو نوشیدنی نمی کنم، من دوست ندارم دخالت کنم، من نوشیدنی های مضر را درک نمی کنم. و من از براندی استفاده نمی کنم. من عمل او را دوست ندارم به نظر می رسد که حتی در مقادیر کم، ضربه به پشت سر است. چارچوب بنابراین کلیسای فرانسوی است - گراز! فقط سنگین بودن در سر و نقل قول از فیلم های شوروی: "یک لیوان براندی بنوشید، اگر فشار را افزایش داده اید!" اگر فشار را افزایش داده اید و می خواهید بمیرید، سپس یک لیوان براندی بنوشید! در غیر این صورت، اگر فشار را افزایش داده اید، باید پوشش لوله را زیر زبان قرار دهید. "

از لحاظ تو احساس می شود که برخی از کلمات لازم در سخنرانی از دست رفته اند. دوست داری صحبت کنی؟

یوری: "امروز شما از این شادی محروم شدید، زیرا دیگر میزان اعتماد به نفس وجود نداشت که به ما امکان برقراری ارتباط آن را بدهد. (می خندد.) خوب، یک بار گفتگو آمد، پس من این را می گویم: من همیشه متوجه نمی شوم که کلمه متفکر علاوه بر این، گاهی اوقات آن را یک چلپ چلوپ عاطفی در نظر می گیرم. در اینجا هنرمند یک پرتره کربن بیان می کند. قبل از اینکه شما آن را به مشتری ببرید قبل از اینکه آن را به یک رول تبدیل کنید، به مشتری می دهید؟ "

رفع لاک الکل

یوری: "Lachka! CRE و نوشیدنی! در اینجا یک مات است - این یک طرح مصرف کننده است! گاهی اوقات بدون آن. من به یاد می آورم، یک روز یک روز در فرانسه، یک راننده تاکسی، نمی تواند ما را از هتل به دیزنی لند برد. قضاوت توسط داستان همسر من، من رسوایی وحشتناکی را ساختم. به نظر می رسد که من او را به جایی که راه آهن بود، مترو، دیزنی لند، با استفاده از خوب است

نه فرصت های نادرستی در معنای نمایش، حتی در یک فضای محدود از قلمرو تاکسی. پشت همسر و فرزندان با خنده آمد. در اینجا من یک رکورد در مورد اختلالات قرار داده ام! اگر چه - در اینجا یک پارادوکس است! - در رابطه با مات، ویژگی های دیکتاتوری من لغزش می شود. از آنجا که من خودم خیلی دوست ندارم زمانی که شما به شدت، به ویژه زنان. این همه برای من، مسدود شده است. درست مثل یک زن با اگزوز ودکا نور، شامپو: زمانی که مادام شستشو - و یک اختلاف آسان و یک سخنرانی شناور ظاهر می شود. همه چیز، من نمی توانم ارتباط برقرار کنم، زیرا من آن را پایان می دهم. من نمی توانم بیرون بیایم وقتی که او به تنباکو از مردم آورده شده است، اگرچه می دانم که از من عبور می کند تا بتوانید در شعاع دو متر قرار ندهید. این، من، البته، Bastard. من اجازه نمی دهم که خود را بگذارم. برای تئوری زیبا من آمده ام، آنها می گویند، و آن را به زیبایی سیگار می کشند، و من کمی نوشیدم، و سوگند به شدت - آن را ایستاده نیست

منتقدان. "

مصاحبه ما چندین بار به دلیل برنامه تیراندازی متراکم شما منتقل شده است. چه کار کردی؟

یوری: "این یک روند مداوم است. برخی از تیراندازی به پایان رسید، برخی شروع شد. این یکی از آخرین نقش ها نبود، جایی که من در دو روز گذشته زندگی خود یک هنرمند بسیار مشهور را بازی می کردم. پس از آموختن متوجه شدم که او مشکلات جدی قلبی داشت و نیاز به یک عملیات دارد، نتیجه آن ناشناخته است، او تصمیم می گیرد چند روز در برنامه کامل سوزانده شود. نقش بسیار شدید و شدید. بازی حملات قلبی آسان نیست. من در بخش دروغ می گویم، یک قطعه برداشته می شود، جایی که قهرمان من خیلی خوب نیست و پزشکان نزدیک به عنوان مشاوران هستند. آنها فشار را اندازه گیری می کنند، و من هم همین کار را می کنم! من بعد از فیلمبرداری از لحاظ جسمی خیلی بد احساس کردم، هرچند من اجازه ندادم که آن را در انسان نشان دهم. این فقط نقش هایی دارد که باید بازی کنند. لازم است که Unshaven، unshaved، unsigned، در وضعیتی که در آن شما خود را به عنوان یک نتیجه از این که چگونه شما این زندگی را زندگی می کنید هدایت کنید. جالبه".

چه چیز دیگری برای شما جالب است زمانی که شما انتخاب می کنید، موافق یا نه در یک کار؟ چه مدیر بر روی تصویر کار خواهد کرد؟ خدمه فیلم چه خواهد شد؟ چطور از شما خواسته شد؟ چه چیزی قول داد؟

یوری: "این همه این قطعا جالب است! من اهمیتی نمی دهم و چگونه پول می گیرم. شرایط اجباری - بدون ریخته گری. و نه به این دلیل که من فکر می کنم، آنها می گویند، ریخته گری دیگر در وضعیت قرار نمی گیرند. احتمالا مدیر باید شما را در تصویر ببینید (اگر چه یک مدیر خوب باید ببینید و غیره). بنابراین، من آن را به دلیل این واقعیت است که من عجله بد. (لبخند می زند.) هنوز از جوانان است. همه انواع چیزهای ناخوشایند، هر نوع حرفه ای بودن - سال های فنی، انباشته شده است. هنگامی که شما کار نمی کنید، خود سوئتر خود را در آن جوانان یاد خواهید گرفت. و رفلکس ها باعث می شوند. و من نمی خواهم آن را تکرار کنم. از آنجا که مسیر من بسیار سنگین بود. البته در جوانان، من نمی خواهم به بازگشت، اما نه برای این. (می خندد.) و رقابت در هنر جالب نیست. ثابت کنید من هرگز نمی دانستم که چگونه اثبات و دوست ندارم. و نمونه ها در هر مورد رقابت هستند، به این معنی است که شخص دیگری وجود دارد و باید بهتر باشد. روشن نیست، هرچند چه چیزی. این چیزی است که با نمونه های مرتبط است. همانطور که از شما خواسته می شود - این نیز مهم است، این تمایل طبیعی هنرمند است که فیلمبرداری می شود که به عنوان یک فرد خلاق دوست دارد. چنین روابط مولد ترین است. اما در جریان تیراندازی، در داخل فرایند من نیازی به صحبت در مورد آن ندارم. از آنجا که برای من، آن را نابود شد. من باید بر چیزی غلبه کنم، من به نظرات، هوشمندانه نیاز دارم. اما این فریاد می زند "Bravo!"، همانطور که بر روی مجموعه ای از کلیپ ها، زمانی که ژله شروع به تسخیر Barina کاملا به طور کامل، - من به آن نیاز ندارم. اما در مرحله اولیه، باید بدانم که آنها چه دعوت شده اند، زیرا آنها دوست دارند. "

و اگر شما به فریبکار رفتید؟

یوری: "البته، من بسیار آسان است به من دایره، صرف و خرید حتی در مواد بد. نه موافق نیست! خشکسالی نیست بنابراین، به عنوان مثال: "چگونه من از تمام زندگی من رویایم، به طوری که شما با من هستید!" و من به عنوان روال شیشه ای در خورشید شنا کردم! و این بسیار مهم است که شرکای شما. از آنجا که چنین ناوشکن وجود دارد، خون آشام ها از فعالیت های منفی خود لذت می برند که شکست های دیگران بر موفقیت آنها در فریم ساخته شده است. آنها می توانند کل گروه را آهک، به حالت غیر قابل تحمل مدیر، تمام وقت به صحبت با دیگر بازیگران در مورد آنچه که از بین بردن آنها برداشته شده است. و همه اینها به منظور تهیه وجود انفرادی خود در مرحله یا در سایت انجام می شود. چنین شخصیت هایی، متأسفانه، از جمله هنرمندان بزرگ وجود دارد. اما این قطعه ای از زندگی شماست که هرگز دوباره اتفاق نخواهد افتاد. و شما باید آن را در میان افراد با آنها صرف کنید، حتی اگر آن فیلم برجسته ای نیست، شما خوب، راحت، جالب و سرگرم کننده خواهید بود. همانطور که برای شرکای، بزرگترین ممنوعیت من برای من این است که آیا مرد آلکاش. من اغلب از چنین افرادی رنج می برم. اما، به اندازه کافی عجیب و غریب، خداحافظی به روسیه می گوید. دیگر نخواهد بود، اما در چنین مواردی ما می گوییم: "خب، چه کاری می توانید انجام دهید؟ اما او خیلی زیبا است! "من بارها و بارها دیدم، به عنوان این به دلیل این" ناز "مردم سقوط گرافیک، تیراندازی شات. بنابراین من ادعاهای کمی دارم، و همه آنها در مورد من به نظر می آیند. "

ادامه مطلب