داستان عشق: یوری و یوری Zhirkov

Anonim

inna zhirkova

یوری Zhirkov

اولین جلسه شما؟

هفت سال پیش، بیست و پنجم مارس، در مسکو. دوست دختر من در آن زمان با یک دوست یورا ملاقات کرد. و این اتفاق افتاد که همه ما به کافه رفتیم.

یوری چگونه بود؟

در شلوار جین، پیراهن و ژاکت.

و شما؟

شلوار جین و بلوز.

تاریخ اول شما

ما برای مدت زمان طولانی در شرکت صحبت کرده ایم. احتمالا، اولین روز زمانی اتفاق افتاد که من بالاخره از Kaliningrad به مسکو نقل مکان کردم.

کجا و چگونگی اعتراف به یکدیگر در عشق

این کار توسط یورا، حدود یک هفته پس از آشنایی انجام شد.

اولین هدیه یقه.

روز تولد من بود یورا یک جعبه بزرگ را به من آورد که در آن یک کیسه، لباس، تلفن و آویز طلای دو قلب وجود داشت.

و اولین هدیه شما؟

پوست گرگ، که من به او یک روز تولد داد.

شما چه فکر می کنید، چه ویژگی هایی بیشتر از شوهر شما در شما قدردانی می کند؟

مهربانی، شایستگی، عشق من به آن.

آیا شما در آن هستید؟

مهربانی و بدبختی

شوهر شوهر مورد علاقه

بازی با کودکان در فوتبال.

و شما؟

من دوست دارم خانه، کودکان را انجام دهم.

درس شوهر ناخوشایند

به رویدادهای سکولار بروید

و شما؟

در ترافیک گیر کرده است

عادت به آن زمانی که آنها شروع به زندگی با هم کردند.

چنین نبود.

عادت که یوری رد شد.

او شروع به بازی کمتر در PlayStation کرد.

چه چیزی Yura شما با خوشحالی پرتاب می شود؟

کنسول بازی

نام مستعار "خانگی" شما.

بچه هفت سال پیش، این مربوط بود، اما اکنون ما همدیگر را صدا می زنیم.

اولین جلسه شما؟

ما یک دوست مشترک را معرفی کردیم. ما همه را با هم شرکت کردیم، صبحانه. من به یاد می آورم که چگونه تنها Inna از ورودی خارج شد.

چطور بود؟

در شلوار جین و برخی از یخ ها.

و شما؟

یادم نمی آید.

تاریخ اول شما

ما به رستوران رفتیم، زمان خوبی را صرف کردیم، برخی از موضوعات را برای گفتگو پیدا کردیم.

کجا و چگونه در عشق به یکدیگر اعتراف کردی؟

من حدود یک هفته پس از آشنایی انجام دادم. ظاهرا، عشق در نگاه اول بود.

اولین هدیه Inna.

اکنون سخت است که به یاد داشته باشید.

و اولین هدیه شما؟

ما به سرزمین من رفتیم، در تامبوف، و من آویز طلا را با آویز به شکل دو قلب به او دادیم.

شما چه فکر میکنید در مورد چه ویژگی هایی که همسر شما را درک می کند؟

احتمالا مهربانی من

آیا شما در آن هستید؟

این شخص مناسب برای من است: زیبا، مهربان، مادر خوب.

کار همسر مورد علاقه

خريد كردن.

و شما؟

من زمانهای جنگ جهانی دوم را جمع آوری می کنم. من حتی موزه را باز می کنم.

درس همسر ناخوشایند

سوار جایی در اعمال من

و شما؟

من دوست ندارم به شدت صبر کنم زمانی که همسر من می رود.

عادت به آن زمانی که آنها شروع به زندگی با هم کردند.

سوار تنها به تنهایی استراحت کنید من همچنین شروع به بازی کمتر در پلی استیشن.

عادت از آن Inna رد شد

چنین نیست

چه چیزی این را می توانید خوشحال کنید؟

او چیزهای زیادی دارد، بنابراین من اصرار دارم که او را به کسی بدهد یا آن را پرتاب کند.

نام مستعار "خانگی" شما.

ما یکدیگر را "بچه" می نامیم.

روانشناس خانواده تفسیر:

"اینا و یوری آشنا شدند، بسیار جوانان، بزرگسالان بودند و با هم متحد شدند. تعجب آور نیست که آنها به خوبی از شخصیت و عادت های یکدیگر آگاه هستند. می توان دید که این جفت شرایط را برای وجود راحت خانواده پیدا کرد: در حالی که شوهر در حمایت از مادی مشغول به کار است، همسر دارای دست قوی خانوار است. احتمالا، یوری و یوریوس باید به خاطر منافع مشترک، مواردی که به هر دو هر دو ارائه می دهند، نگاه کنند. "

ادامه مطلب