Evgeny Pisarev: "در طول سالها شما شروع به قدردانی از کیفیت های انسانی بیش از استعداد»

Anonim

Evgeny Pisarev توسط تئاتر Pushkin برای تقریبا ده سال تحت رهبری است. او توانست به طور موفقیت آمیز رهبری نقش استاد Masche Master را در مدرسه استودیو و کارگردانی کار، از جمله در طرف مقابل، تئاتر موسیقی، تئاتر موسیقی به نام Stanislavsky و Nemirovich-Danchenko و بزرگ. در طول سالها، او به هیچ وجه نبود، همان فرد ساده، حساس و مهربان باقی مانده بود. اگر چه، همانطور که توسط خود پذیرفته شده، کمتر از سرگرم کننده است.

1. درباره تئاتر

Khudruka و مدیر - در همه چیز نیست. بی مسئولیتی، که باید در کارگردان باشد، به طوری که او آزاد است، فانتزی خود را توسعه می دهد و فضای آسان را به دنیا می آورد، با وظایف خدیوک مخالف است، که برعکس، تمام وقت، همانطور که در ماسهبازی، اسلاید را جمع آوری می کند از پراکندگی شن و ماسه.

حرفه ای عمل بسیار دشوار است. به نظر من، این ضعف را زنده نمی کند، و به نظر من، به نظر من، حتی بیشتر از استعداد نیاز دارد.

اگر عملکرد را به لحظه ای متصل کنید، ممکن است، آن را شلیک کنید، اما در یک سال برای هر کسی جالب نخواهد بود. همانطور که با لباس های سفت و سخت یا روزنامه اتفاق می افتد. دیگر - ارزش های ابدی.

من با من سرگرم بودم تا سی سال من خیلی بازی کردم و اولین اجرای را انجام دادم، اما زندگی ام را دوست داشتم و جوانم خیلی بیشتر از هر چیز دیگری را دوست داشتم. و اکنون تئاتر زندگی من است

2. در پدران و کودکان

من با دانشجویان خود ارتباط برقرار می کنم، من خودم را می شناسم و خودم را به رسمیت نمی شناسم. من متوجه شدم - در بیانیه های حداکثر، به لحاظ دیافراگم، در احساس جاودانگی آن.

من بالاخره مشکل پدران و کودکان را درک کردم. ما هرگز یکدیگر را درک نخواهیم کرد: من مقامات خود را دارم، آنها خودشان را دارند، شخصیت های مورد علاقه و فیلم های مورد علاقه خود را دارند، آنها خودشان را دارند، و آنها بسیار دشوار است که آنها را دوست داشته باشند، به آنها عشق ورزیدند، همچنین تقریبا غیرممکن است. آنها زندگی خود را کاملا متفاوت زندگی می کنند.

دختر بسیار مستقل است من در مورد توانایی های بازیگری خود بحث نمی کنم، اما من نگرش خاصی را به آنچه که او می بیند، می بینم، چشم بزرگسالش را می بینم.

3. درباره من

با سن، درک وجود وجود موجود در زمین به نظر می رسد، و در این حرفه. و من واقعا درک نیاز به مدیریت آنچه باید انجام شود.

هنگامی که من نیمی از روز آزاد هستم و می توانم به تنهایی باقی بمانم، من احساس شادی می کنم، زیرا خودم را به خودم تحمیل می کنم - نه رای یا افراد یا موسیقی. برای من الان، شادی سکوت است

من نمی توانم بدون احساس عشق کار کنم در دانش آموزان من، در هنرمندان که با آنها کار می کنند. اما عشق در حال حاضر برای من است - دیگر یک سوال از عشق، اینها نزدیک، بومی، خانواده من هستند.

از چیزی پشیمان نیستم. و حالا من واقعا همه چیز را دوست دارم و چه خسته و آنچه من وقت ندارم. به نظر می رسد که تنها افراد ناسپاس شکایت و جدید هستند.

در طول سالها، شما شروع به قدردانی از کیفیت های انسانی - صداقت، شایستگی، مهربانی - استعداد تر و مهارت های حرفه ای.

4. در موفقیت

معلم من یوری ایوانویچ اریمین به من گفت که اگر حداقل ده درصد از طرح اولیه، پس از آن این در حال حاضر موفق است.

هنگامی که شما یک رویا دارید، به مدت طولانی آماده می شوید، و او به طور ناگهانی در حال ظهور است، شما خیلی خوشحال نیستید، زیرا یک رویا کمتر تبدیل شده است.

آندره میرونوف یکی از چند هنرمند بود که پنجره را به دنیای دیگری باز کرد. شیوه زندگی و بازی او نشان داد که مردم خوشحال و زیبا هستند. من به من بیشتر جذب شدم "بنابراین زندگی غیرممکن است!" و من سعی می کنم این خط قرمز را در کار من ایجاد کنم.

ادامه مطلب