مارینا زودینا: "من به عشق ناراضی اعتقاد ندارم"

Anonim

Marina Zudyna معروف شد و تماشاگران مورد علاقه خود را هنوز هم در دانش آموز، در نقش های بالا از بهترین مدیر بازی می کنند. او می گوید که در شانزده سال به معنای واقعی کلمه تولدت مبارک هنگامی که او به اولگ تباوکو رفت. آنها سالها یک خانواده قوی بودند. اما در ماه مارس سال 2018، سرنوشت یکصد و هشتاد درجه را تغییر داد: نزدیکترین فرد زندگی خود را ترک کرد ... چگونه بازیگر در حرفه احساس می کند، چه چیزی عشق را در مورد عشق فکر می کند و خوشحال است؟

1. درباره حرفه

من در زندگی ام خیلی خوش شانس بودم من رویای بازیگر هستم من از یادگیری از Tabakov دیدن کردم. من به آن اعتقاد داشتم، و همه چیز به واقعیت تبدیل شد.

من تئاتر را دوست داشتم که او با ما ایجاد کرد - دانش آموزان او. اگر چه در آن زمان بازی کرد، جالب ترین نقش برای من نیست. اما برای من چیز اصلی این بود که نزدیک به اولگ پولوویچ باشد. کار من در ابتدای مسیر بسیار موفق تر در فیلم ها بود.

هر تئاتر با شخصیت مردی که آنها را هدایت می کند همراه است. من عشق انتزاعی برای حرفه را درک نمی کنم. احتمالا، اگر من Oleg Pavlovich را برآورده نکنم، در یک زندگی پشتی ناامید می شود، شاید تنها آن را برداشته و به هیچ چیز وابسته نیست.

امروز من تعجب می کنم که من به طور خاص چه کار می کنم، و من بیشتر در مورد منافع خودم زندگی می کنم، و همه چیز که در هر دو تئاتر اتفاق می افتد، که به رهبری اولگ پولوویچ، آرام است.

2. در شادی و عشق

شادی عشق است به کار خود، به کودکان، به یک مرد، به دوستان، به طبیعت، به موسیقی، و بسیاری از آنچه ... به زندگی خود را. این به طور کلی نگاهی به زندگی است! من یک مرد شاد و زن خوشحال هستم اگر چه در دوره های مختلف زندگی بسیار متفاوت بود. من بیشتر در مورد دولت درونی صحبت می کنم، در مورد پر از عشق.

آیا امکان پذیر است که خوشحال باشم؟ نمی دانم. من ظاهرا، قبلا با این احساس متولد شدم. و آن را به مقدار پول و ویژگی های خارجی بستگی ندارد. من خیلی علاقه مند به زندگی هستم من به درجه ای بیشتر از قبل یاد گرفتم، در یک لحظه خاص وجود دارد، برای قدردانی دقیقا چه اتفاقی می افتد.

من به عشق ناراضی اعتقاد ندارم او همیشه آسیب دیده و معیوب است. در هر صورت، برای کسانی که این احساس متقابل را تجربه کرده اند. به طور کلی، مردم دقیقا جالب هستند دقیقا چقدر جالب هستند.

3. درباره من

من همیشه مستقل بوده ام و به طرق مختلف خودمختار. اما با این خجالتی، گاهی اوقات به من آسیب رسانده است. با ورود اولین موفقیت در اعتماد به نفس فیلم، بیشتر شد. فقط در تقاضا و موفقیت، آزادی داخلی بازیگر را می دهد.

شک و تردید در مورد زندگی من وجود دارد، اجتناب ناپذیر است، اما آنها مربوط به تصویب تصمیمات مهم کسب و کار هستند. اساسا، من به طور مستقیم زندگی می کنم، من چیزی را حساب نمی کنم و در مورد حرکت ها فکر نمی کنم.

من نمی توانم بگویم که در طول سالها شخصیت من به طور اساسی تغییر می کند. فقط تجربه می شود، تبدیل شدن به تحمل، نرمتر، شما بهانه ای برای اقدامات مردم پیدا کنید. با وجود تمام مشکلات حیاتی، در زندگی بیشتر روشن، جالب، زیبا و هماهنگ می بینم. من فکر می کنم این به خاطر این واقعیت است که من عمدتا توسط اولگ پاولوویچ تشکیل شده بود، که زندگی را دوست داشت و همیشه خوش بین بود!

4. درباره سن و زیبایی

زیبایی برخی از هماهنگی درونی، معنویت، فردیت، استعداد است. این یک مفهوم گسترده برای من است. زیبایی خارجی بستگی به ادراک ذهنی دارد، زیرا مردم سلیقه های مختلفی دارند.

من دوست دارم زنان و مردان زیبا! من از افرادی که خوب نگاه می کنند قدردانی می کنم. و به ویژه کسانی که به طور منظم در ورزش و یا هر گونه آموزش فیزیکی شرکت می کنند. این سزاوار احترام است.

در جوانان من به نظر می رسید که دختران مزیت جدی نسبت به زنان بالغ بیشتری دارند. سپس متوجه شدم که سن در رابطه شخصی به اندازه ای مهم نیست، اگر مرد خود کافی و هوشمند باشد.

همانطور که برای سن سن از سن، پس از آن در سی سال، من یک پسر را به دنیا آوردم، و در چهل و یک دختر داشتم، و دوباره به یک مادر جوان تبدیل شدم. به علاوه من یک ژنتیک خوب دارم اگر چه می گویند اعداد لطفا من، من نمی توانم. اما اگر ما نمیتوانیم چیزی را تغییر دهیم، باید آن را بپذیرید.

ادامه مطلب